مقامههای فارسی و عربی با وجود فراوانی و تنوع ظاهری، بنیانی همبسته دارند که حاصل ساختار روایی مشترک آنها است. هدف اصلی این پژوهش، کشف و شناخت این ساختار روایی مشترک است. بدین منظور بر پایه «نظریه ریختشناسی ولادیمیر پراپ» به ارزیابی 124 مقامه موجود در کتابهای مقامات بدیع الزمان همدانی، مقامات حریری و مقامات حمیدی پرداختیم و دریافتیم که ساختار روایات مقامههای فارسی و عربی از نظر انواع قهرمان و عملکرد آنان همانند هستند و در 31 «خویشکاری» و هفت حوزه عمل با نظریه ریخت شناسی ولادیمیر پراپ قابل تطبیق هستند. چنین رویکردی سبب شد، طرح 124 مقامه را در چارچوب الگویی واحد خلاصه کنیم و به این نتیجه برسیم که ساختار روایی این مقامهها، در واقع اشکال مختلف از یک طرح اولیه بنیادین است که در خلق و ایجاد گونه مقامه مؤثر بوده است.
معروفترین مقامه نویس عرب، ابومحمدقاسم بن محمد بن عثمان حریری بصری است که حدود سال446 ق در روستای "المشان" نزدیک بصره به دنیا آمد. مقامات حریری پنجاه مقامه دارد و نگارش آنها در سال 495 آغاز شد و در 504 به پایان رسید. حریری ظاهرا مقامات را به تشویق انوشیروان بن خالد وزیر سلطان محمود بن محمد ملکشاه سلجوقی و المسترشد خلیفه عباسی نوشت. قهرمان مقامههای حریری شخصی خیالی دیگری به نام الحارث بن همام است. حریری هر مقامه را از قول و روایت او با عبارت "حدثنی الحارث بن همام" آغاز میکند. راوی مقامه ها "حارث بن همام" خود حریری است. موضوع اصلی مقامات حریری، ماجراهای چرب زبانیها و مال اندوزیهای ابوزید است. موضوعات فرعی دیگری چون: وعظ ، نصیحت، تشویق به نیکوکاری، پرهیز از دنیاپرستی نیز در خلال چندین مقامه از جمله مقامه های اول دوم یازدهم و بیست و یکم و بیست و پنجم دیده میشود. به هنگام بررسی سبک مقامات حریری به محورهای زیر میتوان اشاره کرد: الف: شیوه تصنع و تکلف در نثر نویسی ب: تسلط او در بهره گیری از توانایی های زبان ج: هنرنمایی در ارائه زبان و نثر آهنگین برای شناساندن ناهنجاریهای اجتماعی د: کاربرد شعر در لابه لای نثر. مقامات حریری به تمام زبان های اروپایی ترجمه شده است کهن ترین ترجمه آن به فارسی در سال 662 ق از سوی مترجمی ناشناس صورت گرفته است که به اهتمام دکتر علی رواقی تصحیح و چاپ شده است.
درباره ادیب صاحب مکتب و نابغه هنرمند ایرانی، بدیعالزمان همدانی، علیرغم شهرت جهانگیرش تاکنون (1364) نوشته مستقلی به فارسی منتشر نشده است و برای نخستین بار معرفی مختصری از وی با ترجمه دو مقامه به قلم نویسنده انتشار یافت. این کتاب به ابعاد مختلف کار بدیعالزمان و تاثیر وی در ادب عربی و فارسی به اجمال می پردازد که مجموعا به صورت چهار مقاله و یک ضمیمه در این دفتر منتشر شده است
روايتشنو يكي از چهار نقش اصلي در روايت (نويسنده واقعي، خواننده واقعي، راوي و روايتشنو) است؛ از اينرو آگاهي از آن به شناخت ويژگيهاي متن روايي منجر ميشود. پرسش مقاله حاضر اين است كه تاثير علايق و واکنشهاي مخاطب در بسط داستان و نحوه گسترش پيرنگ چگونه است؟ و روايتشنو چه نقشهاي ديگري در روايت دارد؟ روايتشنو در مثنوي بسيار آشکار است؛ راوي مستقيم او را مورد خطاب قرار ميدهد و مخاطبي است که اقتدار دارد و از راه نظرها و پاسخهاي واقعي ادراک ميشود. بنابراين، نقشي تعيينكننده در روايت دارد تا جايي كه سوالها، پاسخها و کنشهايش حتي ميتواند مسير پيرنگ را تغيير دهد. به طور كلي، چهار نقش منحصربهفرد و مهم را ميتوان براي روايتشنوي مثنوي برشمرد كه در اين مقاله به بررسي اين نقشها ميپردازيم.
«تداخل سطوح روایی» به دو بخش کلی تقسیم میشود: حرکت از سطوح فراداستانی به سطوح فروداستانی و حرکت از سطوح فروداستانی به سطوح فراداستانی. در این جُستار انواع حالتها و مُدلهای نوع اول را با عنوان «تداخل درونی» در مثنوی ـ بهمثابه متنی شاخص در ادب فارسی که بیشترین نمود تداخل سطوح روایی را میتوان در آن جستوجو کرد ـ بررسی میکنیم.