موضوع اصلی معراج نامهها، «سفر» است. مسافران اینگونه سفرهای روحانی درواقع شارحان سفرنامه روح و روان خویشاند؛ چراکه آنان خود باتوجه به ذوق و عقاید خویش، پلههای نردبان عروج را طی میکنند. «ویراف» ـ موبد زرتشتی ـ و «ابن قارح» ـ شاعر و نویسنده عرب که البته از طرف ابوالعلا به این سفر فرستاده میشود ـ دو مسافر جهان آخرت هستند و این دو سفرنامه، شرح مشاهدات و چگونگی سفر این دو شخصیت است. در مقاله حاضر، کیفیت و چگونگی دو سفرنامه جهان آخرت بررسی و تحلیل شده است و ضمن بررسی ارداویرافنامه و رساله الغفران، این دو اثر با هم مقایسه تطبیقی شده و اشتراکات و افتراقات آن دو بیان شده است. نگارنده کوشیده است با بیان کردن مشابهات بسیاری که میان این دو اثر وجود دارد، میزان تاثیرگذاری ارداویرافنامه بر رساله الغفران را آشکار کند و این منبع ایرانی ـ زرتشتی را به عنوان اولین معراج نامه ادیان معرفی کند.
اسپاروی به تصور اینکه یکی از شاگردان مستعدش ممکن است روزی به مقام های عالی سیاسی در ایران دست باید از همان ابتدا به پرورش استعداد او در راستای منافع کشور خود میپردازد و سعی میکند به او بقبولاند که خیر و صلاح جهان به خیر و سعادت نژاد آنگلو ساکسن بستگی دارد. مؤلف از رسم “مداخل” در ایران، این عرف ناشایست عصر بی خبری به وضوح و اجمال سخن میگوید و زنجیره آن را از شاه تا رعیت بازگو میکند و وضع فروش مشاغل مهم دولتی را یکی از عوامل خرابی ملک و ملت میشمارد. اسپاروی از مشهوراتی که دیگر سیاحان شرح دادهاند، دوری گزیده و آنچه بیان نموده تا حد زیاد بدیع و تازه است. او تنها به شرح وقایع بسنده نمیکند بلکه با ایجاز پر معنی به تحلیل رویدادها میپردازد و برخلاف بعضی از سیاحان به تحسین شیوه زندگی و مشی زن ایرانی میپردازد و او را محور زندگی خانواده میداند که تنها امید و آرزوی خود را در خوشبختی خانوادهاش جستجو میکند. نقش چادر را در زندگی اجتماعی زن ایرانی واجد اهمیت بسیار دانسته و آن را ته بند اسارت، بلکه نشان آزادی و مجوزی برای ورود او و شرکت او در فعالیتهای اجتماعی میشمارد و به ذکر مثالهای چندی از شرکت زنان در اعتراض های اجتماعی میپردازد و از این طریق به تحسین زیبایی طبیعی فوق العاده زن ایرانی مینشیند.
کتاب مأموریت ادبی از خوانسار تا شیراز در اصل سفرنامه ای در زمینه دومین کنگره دبیران زبان و ادبیات فارسی کشور است که به مدت یک هفته در مرداد ماه سال 1347 و در شهر شیراز منعقد گردید. این سفرنامه که به قلم دکتر محمد حسین تسبیحی به نگارش درآمده، نخستین بار به مدت یک سال در روزنامه فردا و به صورت گفتارهایی مسلسل به چاپ رسید و در حقیقت این کتاب چاپ دوم مأموریت ادبی است. تسبیحی در سال 1347 از ریاست وقت ادارا آموزش و پرورش خوانسار جناب آقای حاج فضل الله ملکی مأموریت پیدا کرد که در این کنگره شرکت بنماید. ایشان که پس از یک سفر به تهران و گلپایگان موافقت ضمنی خود را اعلام نموده بود، سرانجام عازم این شهر گردید. ایشان در طی مسیر در شهرهایی چون شهرضا توقف نموده و توصیفات ادبی خوبی از این شهر ارائه کرده است. سپس به هر نقطه یا شهری نیز که می رسیده به توصیف آنجا پرداخته تا به شیراز رسید. وی نه تنها توصیف جامعی از چگونگی برگزاری کنگره و حتی سخنرانی های آن پرداخته، بلکه توصیفات زیبا و ادبی واری نیز از آثار مهم تاریخی و مذهبی این شهر چون آرامگاه حافظ و سعدی، شاهچراغ (ع)، تخت جمشید و ... ارائه کرده است. بدین سبب تهیه این کتاب و خواندن آن برای حتی شده پاره ای ساعت خالی از لطف نیست.
همواره از میان شخصیتهای داستانی بالیده در بستر فرهنگ و ادبیاتهای مختلف، چهرههایی وجود دارند که بنا بر برخی از خصایص منحصر به فرد، امکان فرا روی از بستر دراماتیک خویشتن و مبدلشدن به یکی از شخصیتهای ممتاز تاریخ ذهنی افراد انسانی آن جامعه را مییابند و به تعبیری نیز میتوان آنها را «مجسمههای فرهنگی» یا «نمونههای ازلی ذهن» آن جامعه نامید. فاوست، قهرمان نمایشنامه گوته و شیخ صنعان، قهرمان «منطقالطیر» عطار از اینگونه نمونههای ازلی ماندگار هستند که در این مقاله به عنوان دو نماد فکری و فرهنگی شرق و غرب مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتهاند.
در اين مقاله سعي شده است به زمينه اصلي شعر خاقاني كه از آن به وصف و تكرار تعبير شده است؛ اشاره شود. وصف صبحگاهان، وصف ابزار موسيقي و بادهگساري موضوع اصلي اين نوشته است. براي اينكه مساله تكرار در عين زيبايي بخصوص در مورد ابزار موسيقي در شعر اين شاعر آشكارتر گردد؛ به نحوه كاربرد اين نوع ابيات و بسامد آنها در ديوانهاي چند شاعر معروف پيش از خاقاني نيز اشاره شده است تا خوانندگان به ميزان علاقهمندي اين شاعر به وصف و تكرار اين مضمونها كه با روشها و شگردهاي بديع بيان شده پيببرند.