مرگ، تجربهای است که در حیطه دیگر تجربیاتِ انسانی نمیگنجد. به همین دلیل، انسانها در برابر آن، واکنشهای متفاوت و گاه متضادی نشان داده و داوریهای گوناگونی درباره آن نمودهاند. شعر فارسی در همه گونههای خود، راویِ احساسهایی بوده است که شاعران فارسی در برابر مرگ و زندگی داشته و دارند. در روزگار ما، احمد شاملو، شاعر انسانگرا و متعهدِ معاصر، کسی است که انسان، زندگی و مرگ را به گونههای مختلف، دستمایه شاعریِ خویش قرار داده است. او شاعری است متفکر که خود را در برابر انسان و سرنوشت او مسئول میشناسد. اندیشه درباره زندگی و مرگ، جریانی مداوم در شعر شاملوست که زمینه گفتوگوهای او را درباره انسان، آفرینش و هر آنچه به انسان و انسانیتِ او مربوط است، فراهم آورده است.
به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.
طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...
قيصر امينپور، شاعر متعهد و تاثيرگذار پس از انقلاب، اشکال و ابعادي از دردمندي، حسرت و آرزومندي را در شعر خود به نمايش گذارده است. او آرمانها و گم شدههايي چون ارزشهاي اخلاقي و انساني، پاکي، سادگي و مهرباني را جست و جو ميکند که پيگيري مداوم چنين گم شدههايي، شعر وي را با وجوهي از نوستالژي درآميخته است. روستا و دوران کودکي از منظر نگاه قيصر به چشماندازي آرماني و دلخواه شباهت مييابند که ميتوان آن را تجسمي از آرزوها و جلوهاي از نوستالژي او تلقي نمود. اين مقاله در رويکرد نوستالژيک قيصر به روستا و کودکي، تاملي نموده و درصدد برآمده تجليات و ابعاد آن را تبيين سازد.
سیدعلی صالحی، شناختهشدهترین نماینده شعر گفتار است که در زبان محاوره، ظرفیت و قابلیتهای تازه و شاعرانهای را جُستوجو کرده است. شناختِ مناسبی که وی از زبان محاوره دارد و توفیقی که در بهرهمندی خلاقانه از آن یافته، منجر به ارائه گونه تازه و متفاوتی از شعرِ نو شده که خواص گفتاری را به عنوان اصلیترین مختصه خود، حفظ میکند. صالحی زبان عامیانه را به بستری برای کُنشهای شاعرانه تبدیل کرده؛ طوری که شگردهای شعری و هنریِ او به صورتِ بخشی از زبان محاوره درآمده و از روابطِ این زبان تبعیت میکنند. صمیت، جذابیت و عاطفیِبودن، مختصههایی بارز در کلامِ صالحی هستند که به واسطه لحنِ تخاطبی و استفاده فراگیر او از شگردهای روایت و گفتار، مثلِ دیالوگ، تکگویی درونی و بیرونی، همچنین به کارگیری حالات و رفتارهای گفتاری، مانند لحنِ شکوه و شکایت، سفارش و توصیه، یادآوری، سرزنش و غیره به وجود آمده و ارتباطِ عاطفی و نزدیکی را با مخاطب دامن زده است. سمبولیسمِ صالحی در حقیقت، برآیندی از تلفیق بیانِ گفتاری و عناصر و نشانههایی عینی و ذهنی است که عواطف و اندیشههای وی را نمایندگی میکند. در این مقاله، ضمنِ اشاره به ابعادِ بهرهمندی صالحی از امکانات و عناصر زبان گفتاری، کیفیت نمادپردازی و تکوینِ بیانِ سمبولیک وی در اشعارش تبیین شده است. «واقعنمایی»، «مخاطبمحوری»، «عاطفهمداری»، «جامعهگرایی» و «رویکرد نوستالژیک» شاخصههایی برجسته در شعر صالحی هستند که از این منظر، مورد تأمل واقع شدهاند. این شاخصهها هم با گفتارگرایی صالحی و هم با سمبولیسم وی، نسبت و پیوند ساختاری و محتوایی یافتهاند.