هدف این مقاله، بررسى آمارى میزان یکدستى، هماهنگى میان آن دسته از معادلهاى فارسى است که در برخى از کتابها و مقالهها، برابر اصطلاحات انگلیسى زبانشناسى ارائه گردیدهاند. همچنین سعى شده است مشکلات ناشى از تعدد و کثرت معادلها مورد بررسى قر ار گرفته، پیشنهادهایى در جهت یکسانى و یکنواختى آنها مطرح گردد. در بخش اول این مقاله به بررسى معادلهاى به کاررفته در 10 کتاب مختلف در زمینه زبانشناسى پرداختهایم و آنها را از حیث یکسانى یا تفاوت معادلها، با یکدیگر مقایسه کردهایم. در مرحله بعدى به بررسى واژهنامههاى زبانشناسى که در آن تقریبا از 90 منبع مختلف براى انتخاب معادلها استفاده شده پرداختهایم که با شمارش و آمارگیرى معادلهاى به کار رفته در آن، در واقع 90 منبع مختلف از نظر تعداد معادلها مورد تجزیه، تحلیل قرار گرفتهاند. در بخش بعدى جهت دستیابى به نتایج دقیقتر به بررسى آمارى دو کتاب با موضوعى مشترک پرداخته شده است. سرانجام، بخش پایانى این مقاله به نتیجهگیرى اختصاص دارد که در آن پیشنهادهایى در جهت یکسانسازى معادلها ارائه گردیده است.
این کتاب، کوششی است در راه گردآوری معادلهای گوناگونی که مترجمان و مؤلفان زبانشناسی ایرانی در برگرداندن اصطلاحات بیگانه به کار گرفتهاند. این واژهنامه همانگونه که از عنوان آن پیداست، تنها واژهنامه زبانشناسی نیست، چه اگر زبانشناسی به معنی اخص آن گرفته شود، حق آن است که پارهای از این اصطلاحات کنار گذاشته شوند؛ ولی از آنجا که زبانشناسی در علوم دیگر چون روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی، فلسفه، صناعات ادبی و شعری، کامپیوتر، ریاضی و ... کاربرد پیدا کرده است، ناگزیر اصطلاحات اینگونه علوم و فنون نیز در حوزه زبانشناسی مورد استفاده قرار گرفتهاند. از اینرو در اینجا کوشش شده این قبیل اصطلاحات و واژهها هم که در واقع به علوم وابسته به زبانشناسی تعلق دارند، در این کتاب آورده شود.
گویشهای کلیمی در شهرهای مختلف ایران از جمله اصفهان، بروجرد، شیراز، کاشان، کرمان، همدان، یزد و چند شهر دیگر پراکنده است. در استان یزد نیز مانند سایر استانهای ایران افزون بر مسلمانان که بیشتر جمعیت را شکل میدهند، اقلیتهای مذهبی نیز زندگی میکنند که کلیمیان یکی از این اقلیتها هستند. در این استان 12 کنیسه وجود دارد که همگی در شهرستان یزد قرار دارند. کلیمیان یزد مانند سایر کلیمیان ایران افزون بر زبان رسمی کشور، به گویش محلی خود صحبت میکنند. گویش کلیمی یزد، مانند سایر گویشهای کلیمی، گویشی ایرانی است. در این کتاب در چهار فصل به نظام آوایی، صرف و نحو این گویش پرداخته شده است. در فصل سوم تعدادی ضربالمثل و جمله آورده شده و فصل پایانی کتاب اختصاص به واژهنامه دارد.
حرف «که» در زبان فارسی، انواع و معناهایی گوناگون دارد. یکی از مهمترین کاربردهای «که» و ترکیبات حاصل از آن، زمانی است که این حرف و ترکیبات آن در جمله، نقش قیدی ایفا میکنند. برای اینگونه «که»، معادلهایی گوناگون در زبان عربی وجود دارد که دانشجویان آنها را نمیشناسند. در این مقاله، در پی آنیم که خطاهای دانشجویان را در ترجمه «که» قیدی و کلمههای حاصل از آن بررسی کنیم. بدین منظور، برای تبیین تأثیر آموزش (پیش رفت تحصیلی دانشجویان) در برگرداندن درست، با توجه به کاربردهای گوناگون حرف «که» در زبان فارسی و معادلهای متفاوت آن در زبان عربی، چهل جمله به 110 نفر از دانشجویان نیمسالهای سوم، پنجم و هفتم دانشگاه اصفهان برای ترجمه به عربی داده شده تا خطاهای آنان از طریق آمار توصیفی ـ تحلیلی، به کمک نرمافزار SPSS توصیف، تشریح و تبیین شود و نتایج و علتهای این خطاها بررسی شود. براساس یافتههای این پژوهش میتوان گفت تداخل زبانی، بیتوجهی به نسبیت زبانی، بیتوجهی به ژرفساخت جملهها، نداشتن تسلط کافی بر مطالب آموختهشده یا فراموش کردن آنها در اثر ترک تمرین و کاربرد و فرانگرفتن دستور زبان عربی براساس پژوهشهای حوزه زبانشناسی مقابلهای و آموزش زبان، از جمله عوامل بروز خطاهای دانشجویان در ترجمه «که» است.