یکی از گروههای مهم اجتماعی که از پیش از اسلام در ایران به کار شاعری و نوازندگی مشغول بوده و پس از آن نیز در حفظ حماسههای شفاهی ملی، نقش قابل ملاحظهای داشتهاند گوسانان یا خنیاگران هستند؛ این گروه نه تنها در آغاز ادب فارسی که حتی در دورههای بعد و تا به امروز به فعالیت ادبی به ویژه نقل داستانهای حماسی اشتغال داشتهاند.
وقتی از حماسه در زبان فارسی صحبت میکنیم، خورشید خیرهکننده شاهنامه جایی برای تماشای ستارگان رنگ پریده نمیگذارد. یعنی قدرت و نفوذ آن چنان است که به نظر نمیرسد مقام دومی هم در کار باشد. شادروان ذبیحالله صفا در کتاب حماسهسرایی در ایران نزدیک به 20 اثر را برشمرده است که همه به تأثیر و به تقلید از شاهنامه نگاشته شدهاند. هم چنان که میدانیم پیش از آفرینش شاهکار استاد توس نیز شاهنامههایی داشتهایم. اثر فردوسی بنابر قانون بقای انسب، همه متقدمان خود را به فراموشی سپرد. حوادث بزرگ تاریخی و پیامدهای طبیعی آنها نظیر کتاب سوزانها و نیز بیمیلی نسخهبرداران که سفارشی دریافت نمیکردند، باعث شد که از شاهنامههای قبل از فردوسی جز خبری و گاه ابیات پراکندهای به جا نماند. شاید تأسف بزرگ از دست دادن همیشگی کتاب گرشاسب اثر ابوالمؤید بلخی باشد که چند سطری از آن در تاریخ سیستان نقل شده است. البته این اثر به نظم نبوده و به نثر فارسی زیبایی نگاشته شده بوده است. اما همه شواهد دال بر آن است که مؤلف این کتاب بیشتر از فردوسی به افسانه و اسطورههای اصیل و به خصوص تاریخ قدیم ایران نزدیک بوده است.
هر چند صاحبنظران تعریف دقیق و صریحی از سبک و سبکشناسی ادبی به دست ندادهاند اما با نگاهی کلی میتوان آن را به عنوان روشی خاص برای ادراک و بیان افکار به وسیله الفاظ و واژهها تعبیر کرد. در تحلیل سبکی یک متن عناصر آن مشخص و سپس پیوند و تأثیر متقابل آنها بررسی میشود. در این مقاله به بررسی سبکشناسانه گروهی از آثار ادبی با عنوان «حماسههای دینی» پرداخته میشود. از آنجا که هر اثر ادبی ضمن برخورداری از مشخصات فردی، در پارهای صفات و ویژگیها با گروه آثار همنوع خود مشترک است، در این روش سبکشناسی این امکان وجود دارد که به گروه آثار حماسههای دینی که از لحاظ موضوع و ژانر ادبی با هم مشترکند از یک دریچه نگریسته شود. حماسه دینی یکی از اقسام حماسه است که در یک نگاه، زیرمجموعه حماسه تاریخی محسوب میشود و موضوع آن وصف دلاوریها و رشادتهای قهرمانان دینی و مذهبی است. تعداد این منظومههای غالبا دلانگیز و زیبا در ادب پارسی زیاد است و تاریخ سرایش قدیمیترین آنها به قرن پنجم هجری برمیگردد. «علینامه» کهنترین منظومه حماسی شناخته شده است. «حمله حیدری» باذل و راجی و نیز «خاوراننامه» ابن حسام خوسفی از جمله مشهورترین این حماسهها بهشمار میآیند. روش تحقیق در نگاشته حاضر، اسنادی و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا است. در این مقاله پس از ارائه توضیحاتی مختصر درباره «سبکشناسی»، «حماسه» و «حماسههاس دینی»، به مطالعه سبکی این آثار به ویژه مشهورترین آنها همت گمارده شده است. نظر به لزوم توجه به سه سطح زبانی، فکری و ادبی در مطالعات سبکشناسی، در این بررسی نیز به جنبههای درونی و بیرونی منظومههای حماسی در سه بخش عمده «ویژگیهای معنایی و محتوایی»، «ویژگیهای زبانی و صوری» و «ویژگیهای ادبی و تصویری» پرداخته شده است.
اگرچه دقیقی اول کسی نیست که در تاریخ ادب فارسی به نظم منظومههای حماسی اقدام کرده باشد، اما به لحاظ زمانی بر فردوسی فضل تقدم دارد، منظومه ناتمام گشتاسپنامه او که توسط حکیم توس در مطاوی شاهنامه جاودان شد به وسیله فردوسی و منتقدان گذشته، متأخر و معاصر به محک نقد گذاشته شده و همگی آنان متفق القولند که فردوسی در شیوه پهلوانی گوی سبقت را نه تنها از دقیقی که از همگان ربوده است. در این مقاله سعی شده است تا دلایل برتری و تفوق فردوسی بر دقیقی از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
سبک، در زبان عربي به معني گداختن و ريختن زر و نقره است و سبيکه پاره نقره گداخته را گويند. در اصطلاح ادبي به معناي طرز خاصي از نظم و نثر است که معادل style اروپايي است. Style خود از ستيلوس يوناني مأخوذ است، به معناي آلتي فلزي يا چوبين که به وسيله آن حروف و کلمات را بر روي الواح مومي، نقش ميکردهاند. بررسي سبک سخن در ايران، با سبکشناسي بهار آغاز شد. کتاب سه جلدي وي- سبکشناسي يا (سير تطور نثر فارسي)- به بررسي آثار نثر فارسي از آغاز تمدن اسلامي تا عصر حاضر پرداخته است و تقريبا پس از او نيز تمامي کساني که در اين حوزه فعاليت نمودهاند ـ جز شفيعي کدکني و شميسا و چند تن ديگر از سبکشناسان همروزگار ما ـ همان شيوه بهار را در سبکشناسي نظم و نثر دنبال کردهاند. سبکشناسي بهار ضمن ارزشهاي بسياري که دارد، به دور از خلل و کاستي نيست. در اين مقاله سعي شده است با نگاهي انتقادي به سبکشناسي در ايران، شيوهاي تازه در سبکشناسي ارایه گردد. شيوهاي که در آن با پرهيز از برخورد ذوقي، درصدد است تا راهي علمي براي مطالعات سبکشناختي پيشنهاد نمايد.