براساس نظریات دانشمندان فیزیک و عارفان مشرق‌زمین، جهان مادی از ذرات‌ باشعوری تشکیل یافته است. این اجزاء باشعور، تحت کلیت منظم و باشعور دیگری‌ به حیات خود ادامه می‌دهد، به‌طوری که بدون دخالت و حمایت آن قادر به ادامه حیات نیستند. این کلیت حاکم، در فیزیک تحت عنوان«شعور کیهانی» مطرح شده و در عرفان نیز به‌عنوان شعور هستی، عقل و درنهایت «خدای واحد» بیان شده است. همه پدیده‌ها در یک هماهنگی کامل و ازپیش تعیین‌شده‌ای در همگرایی با جهان‌ هستی و به مقصد کلیت نظام‌بخش (شعور حاکم بر هستی) در حرکت‌اند. اندیشه وحدت وجودی عرفانی مولوی نیز مبین همین‌نظر است. مولوی هم براساس دریافت‌های شهودی خود و با تأسی از آیات قرآنی و دانش‌ دینی خود، کلیه ذرات عالم را باشعور، زنده، سمیع و بصیر می‌شمارد و معتقد است که جهان فیزیکی جهانی زنده، فعال و پویاست که در یک هماهنگی کامل‌ و ذاتی، باشعور کلی حاکم بر هستی در ارتباط است؛ و این ارتباط زمانی کامل‌ می‌شود که اجزاء هستی؛ از جمله انسان، از بعد مادی خود دور شده و بر بعد معنوی و روحی خود بیفزایند. این همان قانون آنتروپی (کهولت مادی) و نگانتروپی (افزایش حیات معنوی) در فیزیک است که مولوی نیز به آن اشاره‌ کرده است؛ بنابراین در نظریه کیهان‌شناسی مولوی، انسان به‌عنوان جزئی از اجزاء باشعور جهان هستی، همگام با هستی به‌سوی کمال مطلق در حرکت و صیرورت‌ قرار دارد.

منابع مشابه بیشتر ...

66152928ad549.jpg

آگاهی

محمدجعفر مصفا

به علت حاکمیت پندار بر ذهن، اتاق وجود من، یعنی ذهن من تاریک است. اکنون از درون این اتاق تاریک به ده ها و صدها موضوع اجتماعی یا هر موضوع دیگر نگاه می کنم و نتیجتا همه آنها را تاریک می بینم. حال کار مفید این نیست که تو آن ده یا صد موضوع و مورد را برای من روشن کنی، کار مفید این است که کمک کنی به روشن شدن اتاق تاریک ذهنم. وقتی این اتاق روشن شد خود من می توانم از یک موضع روشن آن صد مورد و بیشتر از آن را روشن ببینم.

65d5fb9ea3b87.jpg

فلسفه و فرهنگ

ارنست کانسیرر

طبیعت این کتاب طوری ست که مسایل و مواضیع آن ممکن است در بادی امر متفرق و بی ارتباط با یکدیگر جلوه کنند. کتابی که از علم نفس و علم وجود واپیستمولوژی 3 صحبت کند، و بخش هایی درباره اساطیر و دین و زبان و هنرو علم و تاریخ داشته باشد، از این ایراد و انتقاد نمی تواند مصون بماند که شباهت به چنته درویشی دارد که در آن عجیب و غریب ترین چیزها پهلوی هم ریخته اند. اما من امیدوارم که خواننده این کتاب ایراد مذکور را بی اساس تلقی کند. یکی از مهمترین هدفهای من در تالیف این کتاب این بوده است که خواننده را متقاعد کنم به اینکه کثرت مسایل مطروحه ظاهری ست و در واقع کلیه موضوعهای مورد بحث در این تالیف به یک موضوع بر می گردند و این همه مسئله در حقیقت راههایی هستند که به یک مرکز واحد منتهی می شوند، و به نظر من وظیفه یک نوع فلسفه فرهنگ است که این مرکز را کشف کند و محل آن را تعیین نماید. غرض از نوشتن این کتاب این نبوده است که رساله ای "عام پسند" در باب موضوعی فراهم آید که از بسیاری جهات قابل "عام پسند شدن" نیست. با این وصف این کتاب منحصرا برای دانشگاهیان و فلاسفه نوشته نشده است. مسایل اساسی فرهنگ انسان برای انسانها نفع عام دارد و باید که قابل درک برای تعداد بیشتری از مردم باشد. از اینرو، من کوشیده ام تا افکار خود را عاری از هر گونه خصلت فنی و و تا حد مقدور روشن و ساده بیان کنم. با وجود این، منتقدان این کتاب باید بدانند آنچه در این رساله آورده ام، بیشتر بیان و توضیح تئوری خودم درباره فرهنگ است تا سعی در اثبات و توجیه آن. برای بحث و تحلیل عمیقتر مسایل مربوط به فرهنگ، خواننده را به توضیحات تفصیلی کتاب دیگرم یعنی فلسفه صورتهای سمبولیک ارجاع می دهم...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5818fb06b3fbe.PNG

بررسي و تبيين ماهيت علمي و معرفتي ادبيات

حسین نوین

ماهیت علمي ادبي‍ات، به عنوان تجلي شهودي و رواني آدمي، تاكنون به طور كامل مورد بررسي و تحليل قرار نگرفته است. اغلب نظريه‌پردازان ادبي نيز آن را از منظر زيبايي‎شناختي و يا اخلاقي مورد توجهه قرار داده و گاهي نيز آن را در حد التذاذ نفساني پايين آورده‌اند. در حالي كه ميان كاركردهاي غريزي ذهن و كاركردهاي ادبي و در پي آن ميان احساس و انديشه انسان با جهان هستي رابطه هماهنگ و تنگاتنگي وجود دارد كه از طريق تخیل‌ ادبي اين شناخت و ارتباط برقرار مي‌گردد. جلوه‌هاي بياني سخن ادبي نيزـ مانند نماد، استعاره، تمثيل، رويا و داستان و... ـ همگي صورت‌هاي مختلف معرفتي و انديشه‌زايي ادبيات به شمار مي‌آيند. در اين مقاله سعي شده تا ضمن بررسي آرا نظريه‌پردازان مهم ادبي جهان، مولفه‌ها و مشخصه‌هاي علمي و انديشه‌زايي ادبيات نيز مورد شناسايي و تبيين قرار گيرد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عمومی ادبی
مقاله
5708a7e44bac2.PNG

نظریه شعور و جاودانگی هستی در اندیشه عرفانی مولوی

حسین نوین

مولوی بر اساس دریافت‌های شهودی خود و با تاسی از آیات قرآنی و دانش دینی خود، کلیه ذرات عالم را با شعور، زنده و فعال می‌شمارد که در یک هماهنگی کامل و ذاتی، با شعور حاکم بر هستی در ارتباط است. این ارتباط زمانی کامل می‌شود که اجزاء هستی؛ از جمله انسان، از بعد ماد ی خود دور شده، بر بعد معنوی و روحی خود بیفزاید. این همان قانون آنتروپی (کهولت مادی) و نگانتروپی (افزایش حیات معنوی) در فیزیک است. مولوی مانند انیشتین به دو نوع نور حسی و تقدیری معتقد است و مرگ انسان را نیز تبد ل بعد مادی به نور تقدیری و جاودانگی برمی‌شمارد. در نظر مولوی بهره‌مندی انسان از نور تقدیری و ازلی و ارتباط با کلیت حاکم بر جهان هستی و دست‌یابی به جاودانگی نورانی، در سایه کسب قابلیت حسی یا شعور باطنی و شهود میسر است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های عرفانی مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله