حديقه الحقيقه يکي از متون تعليمي عرفان و تصوف به شمار ميرود که گاه جنبه تعليم در آن بر ذوق و خيال غلبه دارد و ميتوان آن را نوعي دايره المعارف عرفاني دانست. يکي از ابزارهاي زباني که خطيبان، شاعران و سخنوران در آثار تعليمي براي تاثيرگذاري بيشتر سخن بر مخاطبان، از آن استفاده ميکنند، به کار بردن جملههاي پرسشي در کلام است. سنايي نيز در منظومه تعليمي خود، حديقه، از اين ابزار بهره برده است. در اين پژوهش از ميان 11500 بيت حديقه، حدود 20 درصد ابيات از نظر کاربرد جملههاي پرسشي بررسي شد. بر اساس تحقيق پيش رو، از ميان مقاصد متعدد و متنوعي که در کتب بلاغي درباره جملههاي پرسشي نقل شده است، تنها سيزده مورد از آنها را در اين گونه جملهها در حديقه ميتوان يافت. اين مقاصد به ترتيب بيشترين کاربردشان در حديقه عبارت است از: استفهام انکاري، تاکيد و تقرير خبر، نهي، توبيخ و ملامت، منافات و استبعاد، تعجب و حيرت، بيان عجز و ناتواني، ملال و خستگي ناشي از کثرت، تحقير، امر به طريق غيرمستقيم، اظهار غم و اندوه، تعظيم، تمنا و آرزو. در نهايت اين بررسي نشان ميدهد طرح پرسش در زبان گفتار سنايي عادي و معمولي است و او تاکيدي بر طرح پرسش ندارد.
مثنوی حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقه یا فخری نامه یا الهینامه منظومهای است به فارسی، سرودهٔ سنایی غزنوی با مضمون عارفانه. سنایی سرایش آن را در سال ۵۲۴ ه.ق آغاز کرد و در سال ۵۲۵ ه.ق به پایان رساند.این مثنوی دارای ده هزار بیت در ده باب است؛ و در بحر خفیف مسدس محذوف (فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شدهاست.موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و پیامبر و خاندان و اصحاب او، دربارهٔ عقل و علم و حکمت و عشق است. در مقایسه با دیگر آثار پر ارزش سنایی هم چون غزلها و قصائدش، حدیقةالحقیقه از همه بلندنامتر و مورد قبول طبایع مردمان بیشتری در طول سدههای متوالی بودهاست. حدیقه الحقیقه از منظومههایی است که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذاردهاست. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازهای را در سرایش منظومههای عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفةالعراقین و مخزنالاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تکامل رساندند. این کتاب خلاصه مفیدی از این اثر بزرگ سنایی ارائه داده است.
با وجود برخی کتابها و مقالاتی که درباره شعر و اندیشه سنایی به رشته تحریر درآمده، همچنان جای خالی کتاب که کلیات اندیشه سنایی را به گونهای دقیق و مبتنی بر یک تحقیق علمی برای ادبدوستان تبیین نماید، بهروشنی مشاهده میشود. این در حالیا ست که سنایی نهتنها اولین شاعری است که مضامین مربوط به عرفان عابدان را به طور گسترده وارد شعر فارسی کرد، بلکه افزون بر آن در واردکردن عرفان عاشقانه به ساحت شعر فارسی نیز فضل تقدم از آن اوست. نگارنده در این کتاب ابتدا فهرست موضوعی آثار سنایی را تهیه کرده و سپس بر اساس آن به شرح و بسط اندیشههای او بر اساس یک استقرای تام پرداخته است. در پایان کتاب نیز گزیدهای از حدیقة الحقیقة سنایی آورده شده است.
در این مقاله به بررسی و تحلیل تداخل زمانی افعال در متون نظم و نثر قدیم فارسی و دلایل و کارکردهای علمی آن پرداخته شده است. مطابقت زمانی افعال در توالی جملات در یک متن، قاعدهای است که معمولا رعایت میشود، اما در متون روایی و داستانی امروزی گاهی از این توالی زمانی به دلایل روایی عدول میشود و گمان بر این است که این خصلت متون داستانی امروزی است، در حالی که در متون کهن نیز این ابتکار در تداخل زمانی به چشم میخورد و کارکردی خاص دارد که شایسته توضیح و توجیه علمی است؛ چراکه دستوریان و مصححان کمتر بدان توجه کردهاند و برخی مصححان ناگزیر از اصلاحهای ناروا بودهاند. بدین منظور، ابتدا نمونههایی از تداخل زمان افعال در متون نظم و نثر قدیم فارسی ـ که در آنها برخلاف زبان معیار امروز دو فعل ناهمزمان یا دو وجه گوناگون در جوار هم قرار گرفته است ـ استخراج، دستهبندی و تحلیلنحوی ـ معنایی شده است. سپس در توجیه مقبولیت این ویژگی سبکشناختی به کرتهبرداری از ساختار جملههای فعلیه زبان عربی توجه شده و علت بهکارگیری این شیوه و چگونگی تأثیرگذاری آن بر مخاطب نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
در همه کتابهای بلاغی عربی و فارسی «جملههای ندا» از نوع انشاءطلبی شمرده شده است و به صرف ذکر حرف «ندا» یا حرف «ندا و منادا» و یا وجود آهنگ و لحن «ندایی» در یک جمله، آن را انشاءطلبی به شمار آورده و دارای معانی و مقاصد ثانوی دانستهاند. مبحث ندا در زبان، موضوعی قابل تأمل است و با بررسی شواهد مشخص میشود، ندا اقسامی دارد که نمیتوان برای همه آنها حکم واحدی صادر کرد؛ زیرا هر کدام ویژگیهای خاصی دارد که هم از جهت قواعد دستور زبان فارسی و هم از جهت مقاصد ثانوی نیازمند تأمل و بررسی است. در این گفتار ابتدا اقسام ندا با تکیه بر دستور زبان فارسی دستهبندی میشود و با توجه به ویژگیهای هر یک پیشنهادهایی در این تقسیمبندی مطرح میگردد؛ سپس با توجه به بار معنایی هر یک درباره مقاصد ثانوی آن نیز مطالبی ارائه میشود. در این مقاله کوشش شده است به پرسشهای زیر پاسخ مناسبی داده شود. 1. آیا حروفی مانند «ای»، «یا» و «ا» که برای ندا به کار میرود همواره حرف ندا به شمار میآید؟ 2. آیا در زبان فارسی اقسام متفاوتی برای منادا وجود دارد؟ 3. آیا بر اساس تعریف ندا در کتب بلاغی، پیوسته لفظ «ندا» و «منادا» دارای مقاصد ثانوی است یا این مقاصد بر اساس جملات پس از ندا مشخص میشود؟