هدف از تحقيق حاضر بررسي ساخت کلان دوبيتيهاي باباطاهر همداني (عريان) است. اين تحقيق از ديدگاه نظري بر پايه تجزيه و تحليل ساخت کلان رباعيات و چهار پارههاي خيام که در بر گيرنده سه سازه «توصيف»، «توصيه» و «تعليل» است استوار ميباشد. (يارمحمدي، 1374) نتايج به دست آمده از اين تحقيق نشان داد که: 1. سازهمحوري و اصلي در دوبيتیهاي باباطاهر همداني سازه توصيف است، به طوري که از مجموع 437 سازه به دست آمده در اين بررسي291 سازه، يعني 66.59% از کل سازهها، به اين سازه اختصاص يافته است، 2. بررسي حاضر، سازه توصيف به چهار زير سازه تقسيم شده که از اين ميان، سازه «شرح حال خود»85.57% از کل سازههاي توصيف را به خود اختصاص داده است، بنابراين، 3. همچنان که نتايج مطالعه کينيوي (1971، نقل از سويلز، 1990) در طبقهبندي انواع گفتمان بر اساس مرکزيت اجزاي سيستم ارتباطي نشان داده است، نتايج تحقيق حاضر مويد آن است که چون در سيستم ارتباطي دوبيتيهاي باباطاهر، جزء فرستنده در مرکزيت و کانون توجه قرار دارد، از اين نظر، گفتمان دو بيتيهاي باباطاهر از نوع توصيفي است، بالاخره، 4. علاوه بر سه سازه پيشنهادي يارمحمدي (1374) براي توصيف رباعيات خيام، در ساخت کلان دوبيتيهاي باباطاهر دو سازه «گله و شکايت» و «آرزو و تمنا» نيز قابل تشخيص است.
مختصر نوشتهای که در این جزوه درباره باباطاهر عریان همدانی وجود دارد حاوی اندک مطالبی درباره شرح احوال و آثار باباطاهر و ذکر برخی از ابیات و دوبیتیهای او و نیز نمودی از افکار و عقاید عرفانی پیر وارسته همدانی است. باباطاهر معروف به باباطاهر عریان، عارف، شاعر فارسی تبار و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است. آوازۀ باباطاهر، بیشتر بهدلیل دوبیتیهای عوام فهم و خواص پسند اوست. دوبیتیهای باباطاهر، دارای مضامین ساده و روان و دور از صنایع ادبی دشوار است. این امر باعث رونق شعر او میان عموم مردم شده، بهطوری که شماری از ابیات او صبغۀ تمثیلی یافته است. عناصر طبیعت، کوه و صحرا و گل و گیاه، عواطف لطیف و احساسات رقیق، درویشی، قلندری و ملامت، غم غربت و درد دلتنگی، اندوه بیسامانی و حسرت وصال، شکوه از ناپایداری و بیوفایی، دلدادگی و وفای به عهد، اعتراف به گناه و پوزش از خالق رحمان، مویههای حاصل از هجران، شور و جذبههای عشق و... از جمله مضامین بارز شعر باباطاهر است. برخی صاحبان کتابهای تذکره و محققان معاصر، زبان وی را «راژی»، «راجی» یا «رازی» دانستهاند. این سه لفظ به گویش قدیم اهل ری بازمیگردد. برخی نیز زبان اشعار او را لُری میدانند.
این کتاب دربرگیرنده 16 نوشتار درباره زندگی و اشعار باباطاهر عریان همدانی است که به قلم گروهی از اندیشمندان و شرقشناسان به نگارش درآمده است. در پایان نیز گزینهای از اشعار باباطاهر به کوشش پرویز اذکایی آورده شده است. عناوین نوشتارهای این کتاب به این ترتیب است: مویههای باباطاهر/ ادوارد هرون الن، زبان چارپارههای باباطاهر/ کارل هدنک، باباطاهر عریان/ ادوارد براون، طاهر همدانی/ محمد قزوینی، بابای شاعران/ رشید یاسمی، پور فریدون/ سعید نفیسی، باباطاهر لر/ مجتبی مینوی، فهلویان لری/ ادیب طوسی، دوبیتیهای باباطاهر/ پرویز ناتل خانلری، گویش باباطاهر/ مهرداد بهار، زیستنامه باباطاهر/ ولادیمیر مینورسکی، غلطخوانی ترانهها/ ابراهیم صفایی، کتابشناسی باباطاهر/ پرویز اذکایی، تاریخچه فهلوی/ پرویز اذکایی.
هدف اصلي از اين تحقيق، ارزيابي و مقايسه کيفيت چهار ترجمه از ترجمههاي فارسي رمان انگليسي شاهزاده و گدا، اثر نويسنده معروف آمريکايي، مارک تواين است. در ميان الگوهاي متعدد براي ارزيابي کيفيت ترجمه، الگوي گارسس را به منزله چهارچوب پژوهش برگزيدهايم. اين الگو چهارسطح متفاوت معنايي ـ لغوي، نحوي ـ صرفي، گفتماني ـ کارکردي و سبکي ـ منظورشناختي را دربرميگيرد. هر کدام از اين سطوح، داراي زيرگروهها و اجزا خاصي هستند که متون ترجمه شده بر اساس آنها ارزيابي ميشوند. در اين مقاله، چهار ترجمه فارسي را از سه مترجم مختلف، براي ارزيابي کيفي انتخاب و بررسي کردهايم و بعد از تعيين ميزان فراواني هر يک از زيرگروههاي ويژه بر طبق الگوي گارسس، نتايج را به صورت جدولهاي توزيع فراواني و نمودار نشان دادهايم. با محاسبه مقادير فراواني در سطوح چهارگانه و در هر يک از زيرگروهها، تعيين مقادير حوزههاي مشترک در همه ترجمهها (افزايش، حفظ و تصرف)، محاسبه مقدار صنايع بلاغي به کار رفته در متون ادبي ترجمه شده بر پايه سه ويژگي حفظ، حذف و تغيير، و در نهايت، تعيين کيفيت ترجمهها بر اساس دو معيار کفايت و مقبوليت و با توجه به ميزان ويژگيهاي مثبت و منفي بيانگر کيفيت، ترجمهها بدين شرح دستهبندي ميشوند: الف) بر اساس مقادير و اطلاعات حاصل از ويژگيهاي مثبت، شامل ترجمههاي محمد قاضي (1334)، ولي اله ابراهيمي (سروش) (1348)، محمد قاضي (1366) و داريوش شاهين و سوسن اردکاني (1386) ب) بر پايه مقادير و دادههاي به دست آمده از ويژگيهاي منفي، شامل ترجمههاي داريوش شاهين و سوسن اردکاني (1386)، محمد قاضي (1366)، محمد قاضي (1334) و ولي اله ابراهيمي (سروش) (1348).
علم زبانشناسي همچون ساير علوم، تقسيمات و انشعاباتي يافته است که زبانشناسي کلان نيز يکي از اين شاخههاست. زبانشناسي کلان به بررسيهاي متني و گفتماني ميپردازد. در اين نوع بررسيها، متن از طريق پرداختن به روابط فراجملهاي مورد بررسي قرار ميگيرد به اين صورت که از طريق مطالعه روابط ميان بخشهاي تشکيلدهنده يک متن، ساخت کلان (بافتار) متن مشخص ميگردد. در تحقيق حاضر به بررسي چارچوب فکري (ساخت کلان) حکايات بوستان سعدي پرداخته شده است و در اين راستا از الگوي وودبري (1987، نقل شده در فب، 1997) ـ خانزاده اميري ( 1379) استفاده شده است. به طور کلي، تجزيه و تحليل حکايات در سطح ساخت کلان نشان داده است که در ساخت کلان حکايات بوستان سعدي، چارچوب ارائه شده در الگوي مذکور قابل تشخيص است و البته در راستاي تکميل نمودن بررسي حاضر، تغييرات و اصلاحاتي نيز در اين الگو صورت گرفته است. از نتايج به دست آمده در اين بررسي، محوريت و مرکزيت سازه پند و اندرز در بوستان سعدي است. از مجموع 1060 بيت بررسي شده، 475 بيت به سازه پند و اندرز اختصاص دارد که 44.81 درصد از کل ابيات را شامل ميشود. بنابراين سازه پند و اندرز، سازه محوري و اصلي در ساخت کلان حکايات بوستان سعدي تلقي ميشود که اين موضوع خود نشاندهنده ماهيت تعليمي اثر مذکور است.