برنو بتلهايم در کتاب «روانکاوي افسانههاي پريان»، تفسيري روانکاوانه از اين افسانهها ارايه ميدهد. اين کتاب به محض انتشار در غرب، مخاطباني بسيار پيدا کرد. بتلهايم در اين اثر، با الهام از فرويد، به تحليل روانکاوانه عناصر افسانهها پرداخته، نشان ميدهد که چگونه اين داستانها به حل مشکلات کودکي و رشد شخصيت کودک کمک ميکند. در اين مقاله نويسنده از نگاه جامعهشناس، سعي دارد تا نشان دهد، در زماني که جامعه درکي از کودکي نداشته است، نميتوانسته براي کودک افسانه و داستان بسرايد؛ نيز نشان دهد تفسير روانکاوانه کودکي مربوط به جامعه مدرن ميشود، حال آن که اين افسانهها در جوامع ماقبل مدرن پديد آمده است.
گئورگی پلخانف ؛ نظریهپرداز مارکسیست روس، بنیانگذار جنبش مارکسیستی در روسیه و برای سالهای متمادی، نماینده و مدافع اصلی آن بود. او همچنین از بنیانگذاران حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بود و بعد از انشعاب در حزب، او به مِنشویکها (حزب اقلیت) پیوست، اما همواره سعی در ایجاد اتحاد بین دو حزب داشت. پلخانف معتقد بود که جوامع بشری به ویژه جامعه روسیه برای پیاده کردن موفقیتآمیز مارکسیسم هنوز «نارس» بوده و سرمایهداری باید ابتدا رشد کند تا سوسیالیسم ممکن گردد و از همین رو با دولت شوروی مخالف بود. مهمترین آثار او عبارتند از: «آنارشیسم و سوسیالیسم»، «تاریخ از نگاه یکتاشناسان»، «تاریخ ماتریالیسم»، «حقایق منطقی»، «اهمیت مطالعه تاریخ از نظر تحولات اندیشه»، «نقش فرد در تطور تاریخ» و آخرین تالیف او «مسائل اساسی مارکسیسم».
ادبیات جایگاه همیشگی اسطوره بوده است. اسطورهها از لابهلای فرهنگهای کهن ملل به متون رسوخ کردهاند و به شکلهای گوناگون، به زندگی خویش ادامه دادهاند. در این میان، ادبیات کودکان که در بدو امر شامل قصهها و افسانههایی برای مخاطب خردسال است، بنا به ویژگیهای ذاتی خود، همواره صورت مناسبی برای محتوای اسطورهای بوده است. از این دیدگاه، قصه شنل قرمزی ـ که در ورای یم داستان ساده کودکانه، جایگاهی بوده است برای اسطوره اروپایی گرگ انساننما ـ میتواند موضوع مناسبی برای یک بررسی فرهنگی و تطبیقی باشد. بازپیدایی این قصه و این اسطوره (اسطوره گرگ انساننما)، این بار در یک اثر سینمایی معاصر، باعث شده است که این مقاله نگاه دوبارهای به موضوع بیفکند؛ نگاهی که دربرگیرنده یک بررسی تطبیقی میان دو شیوه مختلف بیان هنری، یعنی ادبیات و سینماست؛ یعنی یکی از موضوعات بهروز و مورد بحث در ادبیات تطبیقی. پرسش اساسی این است که در این روند تکاملی از قصهای کهن تا نسخهای از هنر هفتم، سنیما، چه تغییرات مضمونی و مفهومیای در داستان رخ داده است؟ این دگرگونیها ناشی از چیست و چگونه میتوان آنها را دریافت؟ برای دست یافتن به پاسخی برای این پرسشها، مفاهیم و دادههای روانکاوی یونگ و فروید، و همچنین نظریات چند متفکر ادبیات تطبیقی به یاری ما آمدهاند تا در نهایت، خواننده به درک کستردهتری از طرز تفکر پیچیده انسان مدرن امروزی دست یابد.
جامعهشناسي ادبيات يکي از جديدترين حيطهها در جامعهشناسي است. در اين حوزه اوضاع و احوال ديني، اخلاقي، اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ايدولوژيک جامعه در ارتباط با ادبيات مورد بررسي قرار ميگيرد. در چارچوب اين حوزه به تحليل اشعار سيداشرف الدين گيلاني، يکي از شعراي محبوب دوره مشروطيت پرداختيم. در اين دوره در ادبيات شاهد مفاهيمي جديد چون «وطن»، «دولت»، «ملت»، «آزادي»، «قانون» و .... هستيم. اگر چه برخي از اين کلمات قبلا نيز در اشعار بچشم ميخورد، اما با کاربرد مدرن آنها که برآمده از انديشههاي نوين مشروطهخواهي و حاکميت مردم است بر ميخوريم. ديوان «نسيم شمال» از آن جهت انتخاب شد که تصور ميشود با توجه به کمسوادي غالب ايرانيان در آن زمان، مردم اشعاري را که آهنگين بوده و به خصوص سبک محاورهاي داشته بهتر به حافظه سپرده و تحت تاثير انديشههاي آن قرار ميگرفتند. سيداشرف الدين گيلاني از ميان مردم و از خطه شمال برخاسته بود، تمام عمر با مردم و در ميان مردم زيست و از احوال و دغدغههاي زندگي آنان اطلاع کامل داشت و به همين دليل بخوبي توانست با آنان ارتباط برقرار نمايد. از آنجا که يکي از موضوعهايي که جامعهشناسي ادبيات بدان ميپردازد، بررسي بازتاب اوضاع و احوال اجتماعي در پديدههاي ادبي است در اين پژوهش ابتدا وقايع زمان مشروطيت را در سه مقوله اجتماعي، سياسي و اقتصادي طبقهبندي کرديم، سپس محتواي اشعار ديوان را در اين مقولهها قرار داديم، از انطباق مضامين ديوان با وقايع تاريخي به اين نتيجه رسيديم که شاعر، وجدان آگاه زمانه خود بوده است و نابسامانيها، اميدها، اختلافات طبقاتي، فقر، مشکلات خانوادگي و ... را بخوبي در اثر خود منعکس کرده است.