اساطير ايران در قالب آفرينش دوازده هزار ساله زردشتي و يا نه هزار ساله زرواني تبيين ميشود. ويژگي اصلي اين اساطير، ثنويت و کرانمندي جهان است. سلسلههاي پيشدادي و کياني، بخشي از اين دوره آفرينش را در بر ميگيرند، پيدايش انديشه و اعتقاد به وجود ديوان و پريان از يکسو و ظهور آدمياني ستمگر و بدکار چون ضحاک و افراسياب در دوره اين دو سلسله داستاني چهره مينمايد. عظمت و شکوه ايران و اهميت پادشاهي نيز، از ويژگيهاي اين دوره اساطيري است. ارتقا انسان (پادشاهان، پهلوانان) و قرار گرفتن به جاي ايزدان، نيز از نکات قابل توجه اسطورهها است. همچنين از تاثيرپذيري اساطير ايراني از اساطير و فرهنگهاي تمدنهاي مناطق همجوار (بين النهرين، يونان، حوزه رودسند) نبايد غفلت ورزيد.
نویسندگان اسلامی، قائلین به مذاهب دوخدایی را به عنوان ثنویه یاد کردهاند. ثنویه نام عمومی پیروان همه مذاهبی است که به دو خدا، یکی خدای نور و خیر به نام اهورمزد و دو دیگر خدای تاریکی و شر به اسم اهریمن قائل بودهاند. این مذاهب در حدود هزاره دوم پیش از میلاد در پهنه فلات ایران و حواشی آن پدید آمدند و بعدها در دنیای متمدن آن اعصار دور، آوازه کارهای عجیب و غریب برخی از آنان در ادبیات مقدس انبیای بنیاسرائیل و نوشتههای نویسندگان کلاسیک یونانی و رومی منعکس شده است. در این کتاب به ثنویان در عهد باستان ایران پرداخته شده و عقاید آنان مورد بررسی قرار گرفته است.
از سال میلاد «صالح بن عبدالقدوس» اطلاعی در دست نیست، ولی اغلب منابع، سال مرگش را 167هـ. ق یاد کردهاند. وی در دورهای میزیست که کتب گوناگونی از فارسی، یونانی و ... به عربی ترجمه میشد و بازار بحثها و جدلهای کلامی، بسیار رایج بود. صالح در آغاز جوانی به مجالس واعظان و متکلمان رفتوآمد داشت. از همین رو، دیری نپایید که افکارش مشوش شد و کتاب «الشکوک» را به رشته تالیف در آورد. سرانجام، متهم به زندقه گشت و به همین جرم در بغداد کشته شد. این مقاله بر آن است تا ضمن بررسی زندگی فکری و ادبی صالح، بررسی کند که بیشک وی تحت تأثیر فرهنگهای بیگانه بوده است، ولی نه به آن اندازهای که بتوان وی را زندیق (کافر و ملحد) لقب داد. صالح شاعری حکیم و متکلم بود و همه اشعارش مشتمل بر مثل و اندرز و آداب است و در جمله اشعارش، بیتی که بر کفر و زندقه دلالت کند، یافت نمیشود.
وزیدگیهای زادسپرم (گزیدههای زادسپرم) نامهای است به زبان پهلوی که زادسپرم جوان جم، هیربد سیرجان در سده سوم هجری نوشته است. زادسپرم در دین نوآوریهایی داشته که با اندیشه زرتشتیان همزمانش سازش نداشته و در این راه تا آنجا پیش رفته که برخی از همکیشان او بیمناک شده به برادرش منوچهر، که او نیز از موبدان نامی زمان و به سنتهای دینی پایبند بوده است، گله برداشتهاند. دو برادر بر سر مسائل دینی نامههایی به یکدیگر نوشتهاند که از آن میان «نامههای منوچهر» زیر همین نام مانده است. این نامهها نوشتههای زادسپرم را ندارد و تنها دربردارنده اندرزهایی است که منوچهر به زادسپرم داده و او را از نوآوری و تغییر در سنتهای دینی برحذر داشته است.
خواندن وبررسی متن اوستا به سبب آگاهیهای ارزندهای که درباره فرهنگ و تفکران ایرانیان در دوره باستان دارد، ضرورتی است آشکار و نظر به همین نیاز بوده که این دفتر گردآوری شده و کوشش شده که مطالب آن با نثری ساده بیان شود تا برای عموم فارسیزبانان سودمند باشد. کتاب در پنج فصل تنظیم شده است. در فصلهای اول و دوم از ویژگیهای زبانهای ایرانی و زبان اوستایی گفتگو شده و خاستگاه زبان اوستایی و تدوین اوستا و تقسیمبندیهای آن بیان شده است. فصل سوم تاریخچه مطالعات اوستایی است. فصل چهارم به دستور زبان و ادبیات اوستایی اختصاص یافته است. در فصل پایانی کتاب نیز درونمایه کتاب اوستا بررسی شده است.