این پژوهش با تحلیل ساختارشناسانه دو اثر گلستان سعدی و مقامات حمیدی به بیان تشابهات و تمایزات آنها از ابعاد گوناگون ساختاری میپردازد. مقامهنویسی یکی از پیچیدهترین و متکلفترین سبکهای نوشتاریِ فنی و مصنوع بوده که با مقامات بدیعالزمان همدانی به عنوان یک نوعِ ادبیِ مستقل پذیرفته شده است. مقامه تحتتأثیر سبک نثر مصنوع به اوج خود رسید و با افول نثر مصنوع، رواج خود را از دست داد. با این همه- به عنوان یک نوع ادبی- برخی از نویسندگان در دورههای بعد تحت تأثیر سبک مقامهنویسی قرار گرفتهاند. سعدی در گلستان از جمله کسانی است که اگرچه از مقامات حمیدی تأثیر پذیرفته است، به هیچ وجه نمیتوان او را مقلد قاضی بلخی دانست. گلستان و مقامات حمیدی در برخی از جنبهها مشترکاتی با هم دارند و این امری طبیعی است؛ زیرا در آثار روایی رعایت بعضی از اصول حاکم بر این گونه آثار، فرض و لازم بود. در این پژوهش، با بررسی هر دو اثر گرانقدر مقامات و گلستان از منظر ساختارشناختی، بر عناصراصلی در ساختار داستانها، از قبیل زاویه دید، عنصر شخصیت، راوی، طرح یا پیرنگ، زمان و مکان، تمرکز و تأکید شده است.
چنانچه از متن کتاب گلستان سعدی در باب سوم- در فضیلت قناعت- بر می آید این شاعر و سخنسرای بزرگ علاوه بر سفرهای بسیار که یک دوره طولانی سی ساله را در برمی گیرد سفری نیز به جزیره کیش داشته است اما زمان وقوع و علت این سفر و محل دقیق توقف او در جزیره از گزارس گلستان مستفاد نمی شود. در این کتاب با شواهد و مدارک تاریخی، زمان سفر او به کیش مشخص شده است. چنان که می دانیم جزیره کیش در زمان اتابکان فارس در قلمرو این خاندان بوده و از امنیت و رونق بسیار برخوردار گردیده بود و سعدی به اتکای همین امن و آسایش که در آن عصر در فارس و بنادر حاکم بوده با خیالی راحت و آرام به جزیره کیش سفر کرده است...
دکتر برات زنجانی در توضیح موضوع کتاب کشف الابیات بوستان و گلستان سعدی می گوید: شهرت بوستان و گلستان سعدی از نیمه دوم قرن هفتم یعنی اندکی بعد از تالیف آنها شروع شده و در امتداد زمان به درازای قرنها و اعصار کشیده شده است. هر چند اغلب بیتهای بوستان پاره ای از روح بلند سعدی و هر کدام مستقلا دارای معنی و مفهوم بایسته و شایسته است اما برای درک مسیر فکری شاعر گاهی دانستن رابطه و بستگیهای بیتی با بیتهای دیگر و یافتن جای آن لازم می گردد و به همین منظور برای مثنویها "کشف الابیات" ساخته اند و کمترین فایده این کار نشان دادن این است که بیت منسوب به شاعر در کتاب او آمده و یا نیامده است. در تنظیم کشف الابیات بوستان سعی کردم و روشی پیش آوردم که در تمام چاپهای بوستان بتوان از این بیت یاب استفاده کرد....
پيشينه اهميت اعداد در پديده تقدس گرايي در انديشه انسانهاي جوامع ابتدايي ريشه دارد. بشر از ديرباز به ويژگي سحرانگيز اعداد معتقد بوده و به همين دليل در طول قرون متمادي به برخي از اعداد تا حد تقدس اهميت داده است؛ اين پديده نه تنها در فرهنگ عامه جوامع بشري بلکه در زمينههاي مختلف ادبيات آنها نيز مجال ظهور و بروز يافته است. ملل مختلف دنيا با توجه به اساطير اوليه تمدنهايشان به اعدادي خاص اهيمت داده و حتي آن را تقديس کردهاند. بدين ترتيب مکاتب مختلفي به وجود آمده است که هر کدام به نوعي بر اساس تقديس عددي خاص به تنظيم ايدئولوژي خود اقدام کردهاند و اين خود بمراتب مجرايي براي ورود برخي اعداد مهم و گاهي مقدس درون ادبيات شده است؛ در اين ميان شاهد انعکاس گسترده اعدادي خاص در حيطه ادبيات پارسي هستيم که بسامد آن به نسبت مقطع زماني و موقعيت جغرافيايي در نوسان است. اين مقاله تلاشي است براي بررسي پيشينه اهميت عدد «سه» و کاربرد آن در ديوان خاقاني.
نهضت بازگشت ادبي در نيمه دوم قرن دوازدهم به همت و اشارت شاعراني از قبيل مشتاق (ف 1165 ق) و شعله اصفهاني (ف 1160 ق) پديد آمد. انگيزه بنيانگذاران نهضت بازگشت، احياي شعر فارسي و نجات دادن آن از انحطاط و ابتذال سبک هندي بود. با اين همه، پيشنهاد سخنوران اصفهان تنها در ايران مورد استقبال واقع شد و در ساير حوزههاي زبان و ادبيات فارسي نظير هند، افغانستان و سرزمينهاي فرارود اقبالي نيافت، اما حرکتي شبيه به بازگشت ادبي پس از شکست جنبش مشروطهخواهي در افغانستان، در اين کشور روي داد که باعث شد تا درونمايه و مضامين شعري که تحت تاثير مشروطهخواهي به سمت نوگرايي رفته بود، دوباره به حال و هواي سبک هندي رجعت نمايد. اين پژوهش ميکوشد، ضمن تشريح فضاي کلي شعر و شاعري در افغانستان، مقارن با ظهور نهضت بازگشت ادبي، دلايل عدم اقبال به جريان بازگشت ادبي در اين کشور را مورد بررسي قرار دهد و زمينههاي سياسي ـ اجتماعي رجعت به سبک هندي، پس از شکست مشروطيت در افغانستان را تبيين نمايد.