قرنها است که ادبیات کهن فارسی بر ادبیات غرب تأثیر نهاده است و نویسندگان و ادیبان اروپایی و امریکایی با افتخار به این موضوع اشاره کردهاند. کافی است در این زمینه نگاهی کنیم به ترجمههای فیتزجرالد از رباعیات خیام و یا غزلیات مولانا با ترجمه کالمن بارکس که امروزه پرفروشترین اثر در قلمرو کشورهای انگلیسیزبان است. بدیهی است که این رابطه فرهنگی یکسویه نبوده و در این دادوستد و تأثیر و تأثر، ادبیات فارسی و به ویژه ادبیات معاصر فارسی از ادبیات غرب تأثیر پذیرفته است. این تأثیرپذیری پیش از انقلاب مشروطه و از راه ترجمه آغاز شد و موج نوخواهی و نوجویی شاعران و نویسندگان ایرانی سبب شد که انواع جدید ادبی به قلمرو ادبیات فارسی راه یابد. هدف مقاله حاضر آن است که نشان دهد آیا ترجمه چند نامه به شاعری جوان اثر راینر ماریا ریلکه به قلم دکتر پرویز ناتل خانلری در سال 1318 تأثیری بر نیما یوشیج در نگارش کتاب حرفهای همسایه داشته است. در دستیابی به پاسخ این پرسش بررسی، مقابلهای متن دو کتاب با توجه به شرایط ادبی در ایران و جنبههای نوآورانه در شعر نیما یوشیج انجام خواهد شد.
بررسی شعر نو در پیوند با محیط اجتماعی، گذشته از شناختن و شناساندن موقعیت کلی شعر نو، میتواند روشنگر علل و عوامل اجتماعی و فرهنگی پیدایش و رشد و تکامل این هنر و بیانگر افکار و عواطف شاعر امروز در برخورد با محیط اجتماعی و مبین جهانبینی و هنرآفرینی شاعر نوآور باشد و به بررسی و شناخت ویژگیها و گرایشهای اساسی شعر نو در این مرحله از تاریخ و فرهنگ و هنر مدد رساند. نویسنده در این کتاب ماهیت شعر، شعر و جامعه و شعر معاصر را از دیدگاه جامعهشناسی بررسی کرده است.
"ثورا"ی کولیان کتابی شگفتانگیز است. این کتاب با نام تارو (ثورا) تورا، روتا، مبنای تعلیمات ترکیبی مردم قدیم بوده است. ثورا از قدیم در اختیار کولیان بوده است. انجیل انجیلهاست. این کتاب همان "لوح زمرد" هرمس، یا کتاب هرمس مثلث است. نخستین کتاب مقدس مکاشفات از تمدنهای باستان. شخص متفکر، از طریق ثورا کلید سنت بسیار پیچیدهای را باز مییابد. ریمون لول، بر مبنای ثورا کتاب "هنر عظیم" را نوشت و موفق شد مغز بشر را با ثورا مقایسه کند. ژروم کاردن "کلید چیزهای پنهان" را براساس ثورا تالیف کرد. و لویی کلود د سن مارتن، فیلسوف در ثورا خطوط رمزآمیزی را توصیف میکند که در آن خداوند، جهان و انسان را به وحدت میرساند. به برکت ثوراست که ما میتوانیم این قانون ترکیبی پنهان در تمامی نمادگراییها را بازیابیم و گسترش دهیم.
از انقلاب مشروطه تا روزگار ما در ایران رسمی وجود داشته است که شاید بارزترین نمونههای آن را در وجود شاعران و نویسندگان بزرگ این عصر بتوان مشاهده کرد. بیشتر این بزرگ مردان عرصه ادب از یوسف اعتصامی تا دهخدا، از عشقی و ایرج میرزا تا ابوالقاسم لاهوتی، از ملکالشعرای بهار تا خانلری، از جمالزاده نا هدایت و بزرگ علوی و جلال آل احمد، همگی در این روزگاران طوفانی و پرفراز و نشیب و استبدادهای صغیر و کبیر، هربار که فرصتی دست میداد، قلم به دست میگرفتند و به سراغ نویسندگان خارجی میرفتند تا گوشهای از ادبیات و فرهنگ دیگر کشورها را به فارسی برگردانند و خوانندگان تشنه آشنایی با ادبیات جهان را اندکی سیراب سازند. این چنین، ترجمههایی پدید آمد که هرگز فراموش نخواهد شد و بسیاری به چشم یادگاران زبان فارسی به آن مینگرند. بیتردید واپسین پوینده این راه پرفراز و نشیب یا اگر محتاطانهتر بگوییم، سرآمد واپسین نسل این ادیبان و شاعران مترجم که در سراسر زندگی هربار فرصتی فراهم میآمد، دست به کار ترجمه میشد، احمد شاملو است.
در آغاز سده هفدهم و با توجه به اهمیت ایران در دوره صفوی، نخست گلستان و سپس بوستان سعدی به زبان آلمانی ترجمه شد. این ترجمهها در عصری انجام پذیرفت که اروپا پس از پایان جنگهای سیساله، دستخوش شرایط سخت و دشوار بود. بازتاب این شرایط را میتوان در آثار ادبی دوره باروک و شعر و نمایشهای آن بازشناخت. آندرهاس گریفیوس ـ شاعر آلمانی بزرگ این دوره ـ شعرهایی دارد که به نطر میرسد برخی از آنها را با الهامپذیری از سعدی سروده است. هدف مقاله حاضر، شرح دوره باروک،ترجمههای آثار سعدی به زبان آلمانی در این دوره ادبی، سفرنامه موجود آن دوره و تاثیر آن بر سرودههای آندرهاس گریفیوس است.