در اين مقاله تلاش میشود با نگاهي به ويژگيهاي شاخص نثر کنوزالحکمه، آخرين اثر احمد جام، و ديگر آثار برجسته صوفيه قبل و بعد از آن، از قبيل کشفالمحجوب، اسرارالتوحيد، مرصادالعباد، و مصباحالهدايه و مقايسه آنها، جايگاه نثر کنوزالحکمه معلوم و سطح کلي زبان صوفيان معروف روشن شود. اغلب صوفيه از زباني ساده، که در دوران سامانيان کاربرد داشت و نهايتا تا قرن ششم مرسوم بود، استفاده ميکردند. هدف عمده آنان بيان انديشه به زباني ساده و تاثيرگذار بوده است، اما از سبک رايج روزگار خود نيز بيتاثير نماندهاند. کليت زبان اين آثار، از نظر سادهگويي و ديگر ويژگيها، قرابت تنگاتنگي با نثر کهن دارد و نشان ميدهد زبان آنها در ادوار گوناگون دستخوش دگرگوني برجسته و آشکاري نشده، بلکه سير تحول و نوگرايي در زبان آنها نسبتا آرام و کند صورت گرفته است. بيشتر تفاوتها به واژگان خاص، تاثير لهجه محلي، و ذوق نويسندگي نويسندگان مربوط است. برخي از اين آثار، به ويژه قسمتهايي از مرصادالعباد، به دليل ذوق شاعري نويسنده، رنگ شعر به خود گرفته و از فنون ادبي و احساسات و عواطف شاعرانه بهرهمند شده است. شيوه به پايان رساندن ابواب و آميختگي ايجاز و اطناب درکنوزالحکمه سبک آن را از ديگر آثار مورد مطالعه متمايز کرده است.
مرصاد العباد یادگار قرنی است که با کاهش نفوذ خلافت بغداد اندک اندک جاذبه زبان عربی هم کاهش مییافت و زبان پارسی به صورت رایجترین زبان تالیف و تصنیف در ایران و کشورهای مجاور در میآمد. نجم رازی میگوید کتاب خود را به این سبب نوشته که کتب طریقت"بیشتر به زبان تازی است، و پارسیزبانان را از آن زیادت فایدهای نیست". از نظر سبک نگارش و دستور زبان، از کهنگی سخن کاسته و به تازگیهای بعد از مغول میل کرده است. و از اینجا معلوم میشود که در محیط خراسان سنتهای ادبی عصر سامانی پای بر جاتر بوده و تحول زبان دستور در غرب ایران و خاصه در روم شتاب بیشتری داشته است. مرصادالعباد داستان دلکش و بهم پیوسته سرگذشت آدمی از آفرینش تا بازگشت ابدی است و در سراسر آن مولف هدف آفرینش و زندگی انسان را دریافت معرفت الهی و وصول به حضرت او میداند. روشنفکری او نفی گفتار حکیمان است که عقل را سبب و آلت معرفت میشناسند. نثر کتاب ساده گرم و پرشور است، که گاهی به صورت شعر ناب منثور در میآید. سبک آن در واقع شیوه سخن واعظان و مجلسگویان سده ششم است، و بیش از همه به آثار مجد بغدادی و نجم الدین کبری و عینالقضات و احمد غزالی و کشفالاسرار میبدی و رساله حالات و سخنان ابوسعید مانندگی دارد. از نظر نکات دستوری- مختصات کهن پیش از مغول – و از نظر لغات و تعبیرات و ترکیبات و کنایات و همچنین اصطلاحات عرفانی، مرصادالعباد دریایی است.. چون ویژگیهای کهن دستوری و واژه ها و ترکیبات نادر کهن طبعا در دستنویسهای جدید حذف یا تحریف شده بود، محققانی که بنای تحقیق خود را بر آن نسخ جدید مغلوط نهادهاند، این کتاب ارجمند را نه بدان صورت که بوده بلکه به صورت کتابی کم ارج شناساندهاند. همین قدر میگوییم که مرصادالعباد از نظر ویژگیهای سبکی و دستوری اهمیت و اصالت بسیار دارد
مرصاد العباد نجم الدین رازی بی تردید یکی از متنهای ارزنده زبان فارسی است.این کتاب یادگار جاویدان یکی از پرآشوبترین ادوار تاریخ ایران است. یادگار قرنی است که با کاهش نفوذ خلافت بغداد کم کم جاذبه زبان عربی هم کاهش یافت و زبان پارسی به صورت رایجترین زبان تالیف و تصنیف در ایران و کشورهای مجاور در آمد. مرصاد العباد داستان دلکش و بهم پیوسته سرگذشت آدمی از آفرینش تا بازگشت ابدی است. و در سراسر آن مولف هدف از آفرینش و زندگی انسان را دریافت معرفت الهی و وصول به حضرت او میداند. در مقدمه کتاب مرصاد العباد به عنوان تصویری از روحیه مردم ایران در برابر حمله مغول، و کشت و کشتار آن قوم، هم سوگنامه جاندار جانسوز جاودانی است، و هم برای محققان تاریخ آن سالها نکتههای نادری در بر دارد. نغزترین و گیراترین بخش کتاب "داستان آفرینش آدم" است در فصلهای چهارم و پنجم از باب دوم. و آن در واقع شعر عالی منثوری است که از خداپرستی عاشقانه عرفانی مایه گرفته است، و ارزش آن را دارد که بارها خوانده شود. آخرین قسمت کتاب (باب پنجم) هم برای شناخت وضع و حال طبقات مختلف جامعه آن روز از پادشاه و وزیر و مفتی و واعظ و بازرگان و دهقان و کشاورز نکات ارزندهای دارد که مورد استفاده پژوهندگان تاریخ تمدن آن عصر تواند بود
اگرچه در شعر معاصر، به ویژه شعر قیصر، عوامل فراوان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره نقش دارند و محتوای این اشعار با فضای انقلاب، جنگ، شهادت و احساس دریغ و افسوس از به جاماندن از قافله شهدا و... ارتباط تنگاتنگ دارد، بررسی عوامل زبانی از دیدگاه صورتگرایی و عینی نیز حائز اهمیت است. یکی از موارد صورتگرایی در بررسی اشعار و به طور کلی متون ادبی، خواه نظم و خواه نثر، عنصر برجستهسازی است که عناوینی چون هنجارگریزی و هنجارآفرینی را نیز شامل میشود. هنجارگریزی به عنوان نگاهی نو در مواجهه با ادبیات و شعر از مهمترین مسائل شعر نو به حساب میآید. از این طریق درمییابیم شاعر چه اندازه با این شگردها و فنون در ایجاد حسّ و حال تازه، بخشیدن انسجام بیشتر به شعر، نظاممندسازی بهتر آن، تقویت بُعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیقتر موفّق بوده است. این مقاله تلاش میکند به این سؤالات پاسخ دهد که آیا قیصر به عنوان شاعر و هنرمند در اشعار خود از منظر هنجارگریزی دست به آفرینش هنری زده است یا خیر؟ در چه محورهایی بیشتر از این تکنیک هنری استفاده کرده است؟ نقاط قوت و ضعف وی در این زمینه کدام است؟ با توجّه به اینکه اشعار قیصر ظرفیت طرح این مهم را دارد، از این دیدگاه به بررسی اشعار پرداخته شده و هنجارگریزی در اشعار او در سطوح سبکی، گویشی، واژگانی، نحوی، نوشتاری، معنایی، زمانی و آوایی بررسی شده است.
بي شك يكي از بزرگترين عارفان پهنه عرفان اسلامي شمسالدين محمد تبريزي، عارف نامآور قرن هفتم هجري است كه تحول بنياديني در تفكرات مولانا جلالالدين مولوي به وجود آورد. شمس تبريزي در تنها اثر به جا مانده از خويش؛ يعني «مقالات» نظريههاي جالبي در ابواب مختلف عرفاني از خود به يادگار گذاشته است كه برخي از آنها قابل توجه هستند. شمس تبريزي نظريات بديعي درباره تاويل و تفسير قرآن دارد كه تا كنون مورد توجه قرار نگرفتهاند. شمس در ضمن تاويلهاي خود بطنهاي جديدي را از قرآن عرضه ميكند كه باعث شگفتي و شيفتگي هر پژوهشگر و محقق آگاه به عرفان اسلامي ميشود. همين موضوع اهميت پرداختن به اين مقوله را دو چندان ميكند. اين مطالب به صورت پراكنده و از هم گسيخته در «مقالات» مندرج هستند و طبقهبندي آنها نياز به كوشش فراوان دارد. در اين پژوهش ابتدا نظريات كلي شمس درباره تاويل، لزوم رويآوردن به آن و آشنايان به علم تاويل را بيان كرده و سپس نظريات وي در باب قرآن و تاويل آن را به صورتي ساختارمند شرح داده و به بررسي آن پرداختهايم. علاوه بر اين، تفاسير شمس را با شش تفسيرِ عرفانيِ قبل و معاصر او مقايسه كرده و نوآوريهاي شمس را مشخص ساختهايم. شمس بر اين باور است كه انسان كامل يا ولي اعظم در هر عصري مظهر كامل قرآن است. در انديشه شمس قرآن داراي بطنهاي بينهايت است و اعتقاد به هفت بطن و هفتاد بطن نوعي سطحي نگري است. او در تعاليم خود دانستن تاويل و تفسير قرآن را براي هر مسلماني لازم دانسته و حضرت رسول(ص) را به عنوان نخستين موول و مفسر قرآن معرفي ميكند. در يك تقسيمبندي كلي ميتوان گفت كه شمس براي تاويل و تفسير آيات از چهار شيوه تاويلي استفاده كرده است كه عبارتند از: الف) تاويل يك واژه قرآني به يك مفهوم و يا واژه ديگر. ب) تاويل به وسيله اضافه كردن يك كلمه به آيه. ج) تاويل و تفسير بواسطه ارائهكردن شان نزولي خاص از آيه. د) تفاسير توجيهي كه در آنها كاربرد برخي از اصطلاحات را توجيه ميكند.