نقد جامعهشناختی ادبیات، یکی از شیوههای نسبتاً نوین در مطالعات ادبی است. در این شیوه به بررسی ساختار و محتوای اثر ادبی و ارتباط آن با ساختار و تحولات جامعهای که اثر مولود آن است میپردازند. آنچه در نقد جامعهشناختی ادبیات از اهمیت بیشتری برخوردار است، انعکاس تصویر جامعه در جهان تخیلی و هنری اثر ادبی و شکلهای مختلف آن است. تاریخچه شکلگیری نقد جامعهشناختی ادبیات به صورت روشمند و علمی به آغاز قرن نوزدهم میلادی باز میگردد. در مطالعات جامعهشناختی ادبیات از محققانی نظیر مادام دواستال و ایپولیت تن باید نام برد که اولین بار سعی کردند به تعامل جامعه و ادبیات بپردازند. این محققان در پی بازنمایی تصویر جامعه در ادبیات و نحوه این بازنمایی بودند. بعدها اندیشمندانی چون جورج لوکاچ و لوسین گلدمن به پشتوانه مطالعات فلسفی و تاریخی سعی داشتند بین ساختارهای اجتماعی و ساختارهای ادبی داد و ستد متقابلی را نشان دهند. از مباحث دیگری نظیر جامعهشناسی محتواهای ادبی و جامعهشناسی انواع ادبی و جامعهشناسی تولید، توزیع و مصرف کتاب نیز در متن این مقاله سخن رفته است.
لویس کوزر در زبان انگلیسی دست به ابتکار جالبی زده است؛ او مفاهیم اساسی جامعهشناسی را مانند نقش، پایگاه، فرهنگ و ...، به جای اینکه با زبانی خشک و کسلکننده متعارف جامعهشناسان بیان کند، آنها را با قطعاتی از ادبیات جهان توضیح میدهد. پیروی از این روش در بررسی دیوان نظامی گنجوی در این کتاب انجام گرفته است. این کتاب در واقع پایاننامه نویسنده است که به راهنمایی دکتر اسعد نظامی انجام گرفته است. در واقع در این کتاب بخشهایی از کتاب «جامعه شناسی» کوزر ترجمه شده و برخی از مفاهیم اجتماعی در خمسه نظامی تبیین شده است.
جامعهشناسی ادبیات به کدام نیاز پاسخ میگوید. نیاز معرفتی و عقلانی یا نیاز حسی و زیباییشناختی؟ با وجود آنکه این حوزه مطالعاتی حاصل تأمل و جستجوگری در دو قلمرو جامعهشناسی و ادبیات است، اما نه منحصر به شرح دشواریهای فنون ادبی است و نه یافتههای پژوهشهای تجربی جامعهشناسانه. جامعهشناسی ادبیات پیوند متوازن عشق و معرفت را ممکن میسازد و مشتاقان این طریق را با تجربه زیستهشان فرا میخواند. این کتاب دربرگیرنده مجموعهای از مقالاتی است که درباره جامعهشناسی ادبیات به نگارش درآمدهاند.
قیصر امینپور(1338-1386) از شاعران برجسته بعد از انقلاب است که مضامین اشعارش با تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایران در دهههای اخیر پیوندی گاه مستقیم و گاه هنرمندانه دارد. در این مقاله، تأثیر جامعه و تحولات آن بر ذهن و زبان و اندیشه امینپور بررسی کردهایم. همچنین سعی شده است، سیر تأملّات شاعرانه و تفکرات اجتماعی او با توجه به تاریخ انتشار مجموعه شعرهایش نشان داده شود. در این بررسی تکیه و تأکید ما بر سیر تحوّل مضامین عمدهای نظیر آرمانگرایی حماسی، شهادت و شهادتطلبی، دردهای شخصی و دردهای اجتماعی و تفکرات عرفانی و فلسفی در باب ماهیّت مرگ بوده است. امینپور همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، وقوع جنگ تحمیلی، از شعر به عنوان سلاح مبارزه و وسیله ایجاد شور و هیجان انقلابی در مخاطبانش استفاده کرد. او در دهه هفتاد به تأمّل در دردهای خویش و دردهای مردم زمانه پرداخت و با این مضامین زیباترین و ماندگارترین اشعارش را سرود. در دهه هشتاد با رسیدن به «مسلخ تقدیر ناگزیر» خویش با نگاهی فلسفی و یأس آلود به هنرمندانهترین شیوه ممکن، آخرین تأملاتش را درباره «موقعیّت» تراژیک خویش بر مخاطبان اشعارش عرضه کرد؛ «موقعیّتی» که به سرعت به «موقعیّت» عام مخاطبان پر شمار اشعارش تبدیل شد.
علي محمد افغاني با انتشار نخستين رمانش، شوهر آهوخانم، به اوج شهرت ادبي رسيد. انتشار اين رمان در سال 1340 با توجه به خلأ فعاليت خلاقه ادبي در سالهاي پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و علل و عوامل اجتماعي، ادبي و تاريخي ديگري که در متن مقاله به آنها پرداختهايم، با استقبال شگفتانگيز خوانندگان روبه رو شد. در پي استقبال خوانندگان، منتقدان ادبي نيز به ستايش نويسنده و رمان او پرداختند و از علي محمد افغاني به عنوان «بزرگترين رماننويس معاصر» و از رمان شوهر آهوخانم به عنوان «بزرگترين رمان قرن» ياد کردند. اما افغاني با اينکه بعدها رمانهاي ديگري نوشت به دلايلي که بدانها پرداختهايم هيچ گاه نتوانست اقبال خوانندگان و منتقدان را مجددا به دست آورد. اکنون نيم قرن پس از انتشار اين رمان و پيوستن آن به تاريخ رماننويسي معاصر ايران، ميتوان با توجه به همه جوانب، به بررسي جايگاه علي محمد افغاني و رمان برجسته او در سير تکوين و تکامل رمان فارسي پرداخت و همچنين تاثر نويسنده را از ادبيات داستاني پيش از او و تاثيرش را بر داستانهاي پس از او نشان داد. وجوه جامعهشناختي و ادبي اين رمان نيز در اين مقاله بررسي شده است تا علل مقبوليت اين اثر در بين خوانندگان و جايگاهش در رمان فارسي دقيقتر تبيين شود.