مخاطبشناسي در آفرينش آثار ادبي، آموزشي و کمک آموزشي از اهميت بسزايي برخوردار است و اين موضوع به هنگام نگارش متون ويژه کودکان اهميت بيشتري پيدا ميکند. متخصصان ادبيات و آموزش کودکان و نوجوانان به اين موضوع واقف هستند که کاربرد واژگان و ساختارهاي دشوار در متن، آموزش را مختل کرده و احساس لذت خواندن را در کودکان از بين ميبرد. بنابراين در نگارش متون آموزشي و کمک آموزشي توجه به گروه سني مخاطبان براي استفاده از واژگان پايه، يعني واژگاني که بيشتر افراد در يک گروه سني آنها را فهميده و به کار ميبرند، اهميت زيادي دارد. در اين تحقيق، با در نظر گرفتن طرح واژگان پايه از نعمتزاده و همکاران (1390)، ميزان کاربرد اين واژگان در 20 اثر (10 داستان و 10 شعر) منتخب از مجله «رشد نوآموز» سال 1390 را بررسي کردهايم. نتايج اين تحقيق در نگارش و نيز بازبيني آثار ويژه کودکان مقطع ابتدايي کاربرد دارد. هدف از انجام چنين تحقيقاتي، شناسايي واژگاني است که کودکان ايراني در تمام نقاط کشور آنها را ميفهمند تا هنگام تهيه محتواي آموزشي از واژگان نامفهوم و دشوار استفاده نشود.
نادر ابراهیمی بیشتر به اعتبار دلبستگی به کودکی، کودکان و ادبیات کودک برای نویسندگان کودک و نوجوان و به تبع آن «انجمن نویسندگان کودک و نوجوان» مطرح بوده و هست و این ویژهنامه، همین وجه از جمیع وجوه او را در نظر گرفته است؛ گرچه گاه نویسندگانی با نگاهی بزرگسالانه، تعلقات بزرگسالانه یا حتی علایق سیاسیاش را نیز ذکر کردهاند؛ اما محور این مقالهها نادر ابراهیمی نویسنده کودکان و نوجوانان است.
این کتاب دربرگیرنده نوشتارهایی درباره جنبههای مختلف ادبیات کودکان است و به قلم متخصصان فن و پیشکسوتان به رشته تحریر درآمده است. شاعر و نویسنده و ادیتور و کتابداری که در این جزوه سخن میگویند، از احساسات و تجربیات خویش صحبت میکنند. مقاله متخصصانی چون پل هازار و ژلالپمن نتیجه سالها مطالعه و تجربه دقیق علمی است. عناوین برخی از نوشتارها بدین ترتیب است: کتابهای مصور و فکر صلح، وضع کتابهای کودکان چگونه است، کمک تلویزیون به کتابخوانی کودکان، شعر برای کودکان و ... .
از آنجا که کتابهاي درسي مخاطبان فراواني دارد و ميتواند نقش بسيار مهمي در امر آموزش دانش آموزان ايفا نمايد. اولين مسالهاي که به ذهن خطور ميکند عاري از اشکالبودن اين کتابهاست. به نظر ميرسد انجام گرفتن پژوهشهايي در اين زمينه، در حل مشکلات موجود موثر باشد. يکي از مهمترين اين مجموعه کتابها، کتابهاي زبان فارسي دوره متوسطه است. اين کتابها، حاوي مباحث زبانشناختي، دستوري و نگارشي مرتبط با زبان فارسي است. اين مقاله قصد دارد به بررسي کتابهاي ياد شده بپردازد و اشکالات و نارساييهاي آنها را ـ به ويژه مشکلات زبانشناختي و دستوري را ـ گوشزد نمايد. برخي از نکات اين مقاله بدين شرح است: الف) مسايل موجود در مقدمه کتابهاي مزبور در زمينه زبانشناختي و دستور زبان و ناهماهنگي مطالب آن با مباحث درسي؛ ب) مسايل و مشکلات موجودر در توضيحات و مثالها در طرح و تدريس مباحث دستوري و زباني؛ ج) نبود هماهنگي و يک دستي در کتابهاي زبان فارسي مقطع دبيرستان؛ د) مشکلات مبنايي و توصيفي؛ ه) اشکالات موجود در بخش خودآزمايي و تمرين.
متون خبري روزنامهها عموما سبکي روايي دارند و در قالب چند جمله يا پاراگراف، روي دادي را به صورت منسجم شرح ميدهند. عنوانهاي خبري هم به عنوان پاره گفتارهايي با ويژگيهاي خاص ساختاري، در انتشار اخبار و بيان روي دادها نقشي بسيار مهم ايفا ميکنند؛ حال آنکه معمولا از الگوي جمله پيروي نميکنند و داراي ويژگي انسجام هم نيستند. از آنجا که همه روابط دستوري سطح جمله به لحاظ نسبتشان با فعل تعريف ميشوند، نقش فعل در ساخت يک جمله دستورمند، مهم است؛ در حالي که به نظر ميرسد در عنوانهاي خبري، واقعنشدن فعل، چشمگيرتر از وقوع آن است. بر مبناي نظريه تحليل گفتمان انتقادي، تغيير ساختار يا رعايتنشدن هر يک از قواعد ساخت جمله ممکن است از مقاصد گفتماني نشات گرفته باشد. در پژوهش حاضر، واقعنشدن فعل در عنوانهاي خبري را به عنوان يک مولفه گفتمان مدار مطالعه کردهايم. اين تحقيق به شيوه توصيفي و تحليلي انجام شده و جامعه آماري آن، از عنوانهاي خبري روزنامههاي کثيرالانتشار تشکيل شده است. نمونهگيري دادهها به شيوه تصادفي نظاممند، از سه روزنامه فارسي زبان صبح انجام شده است. بر اساس نتايج به دست آمده، 65.12 درصد از عنوانهاي خبري مورد مطالعه، فعل ندارند. اين رقم به لحاظ آماري، معنادار و بيانگر وجود منظورهاي گفتماني است.