یکی از عناصر مؤثر در زیبایی اشعار محمود درویش خیال گسترده‌ای است که از رنگ‌ها برمی‌خیزد. رنگ در شعر او جایگاه مهم و ممتازی دارد. او برای بیان مقصود خود، رنگ را در اشکال رمزی، کنایی و استعاری به کار می‌گیرد. در شعر او رنگ سبز نماد امید، آزادی‌طلبی، حیات و حرکت بوده و عشق به فلسطین و ملت مبارز و فداکارش را به تصویر می‌کشد و بیشترین کاربرد را در میان رنگ‌ها به خود اختصاص داده است. رنگ سفید صلح و آرامش در سایه آزادی و گاهی عدم، نیستی و فنا را تجسم می‌بخشد. رنگ آبی غالبا رنگ آرامش، جاودانگی، حکمت و بی‌نهایت است. رنگ سرخ عشق به فلسطین و ملتش را تجلی داده، رمز شهادت، شهامت، فداکاری و ایثار در راه آزادی است. رنگ سیاه، ظلم و ستم و استعمار و بند‌های اسارت را نشان می‌دهد. رنگ گندمی بخشی از هویت ملت فلسطین و گندم‌زارهایش را به تصویر کشیده است. هر کدام از این رنگ‌ها دلالت‌ها و الهامات متفاوت و گاه مغایری را می‌رسانند و با نوآوری و خلاقیت در خدمت شعر مقاومت قرار گرفته‌اند.

منابع مشابه بیشتر ...

614eac089b58f.png

فرخار در قلمرو شعر (شماره 5)

گروهی از نویسندگان

این مجله در موضوعات مقاله، هفت‌خوان، شعر افغانستان، معرفی، شعر ایران، شعر تاجیکستان، نقد و گزارش سامان یافته است. در بخش اول با عنوان مقالات چهار مقاله آمده که نگاهی به شعر مقاومت افغانستان، تأملی نمادشناختی در نام‌های جغرافیایی مربوط به منطقه بلخ در شاهنامه، نگاهی به صلح و انسان‌دوستی در شعر سعدی، و شعر جوان افغانستان عناوین این نوشتارها را شکل می‌دهند.

6044e6d9cc6e8.png

التکرار فی شعر محمود درویش

فهد ناصر عاشور

لقد حاول هذا الکتاب اضاءة جانب من الجوانب فیما یکتب محمود درویش من شعر عبر الزمن، اذ استجلی ـ ما استطاع ـ جملة من المعالم التی ما انفکت تدور متکررة فیما یکتب، ظاهرة او معمی علیها، مختزلة هنا او منتشرة هناک.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57d0fe530fc5d.PNG

بررسی تأثیر چیدمان حروف در موسیقی و معنای ابیات وصفی معلقات سبع

مرتضی قائمی

ابیات وصفی، قسمتی بزرگ از معلقات سبع را تشکیل می‌دهد. سرایندگان این قصاید، علاوه‏بر غرض‌های شعری خود، منازل یار، پدیده‌های طبیعی، مرکب، صحنه‌های نبرد و عناصری دیگر را توصیف کرده و به‏تصویر کشیده‌اند و به همین منظور و برای ملموس‏کردن تصاویر ادبی‏شان، این ابیات را با موسیقی مناسب، به‌ویژه موسیقی آوایی حروف همراه کرده‌اند. با توجه به اینکه در فرایند توصیف حسی، شاعر برای تأثیر بیشتر هدف خود، نیازمند ذکر دقیق اوصاف و احوال امور مورد نظرش است، اصحاب معلقات سبع در توصیف‌های حسی خود، از عنصر موسیقی بهره فراوان برده‌اند تا طنین‌آوایی پدیده‌های مورد نظرشان را نیز برای شنونده محسوس کنند. از آنجا که موسیقی حروف بر‏خلاف وزن عروضی می‌تواند در هر بیت، با دیگر بیت‌ها متفاوت باشد، این هفت شاعر در ابیات وصفی خود، با استفاده از چیدمان مناسب حروف، به تقویت موسیقی و انسجام آوایی و تطابق آن با معنای مورد نظر خود پرداخته‌اند. در‏میان این هفت شاعر، امرؤالقیس و لبید از تطابق لفظ و معنی و موسیقی حروف بیشتری بهره جسته‏اند و تأثیر چیدمان حروف در شعر این دو شاعر، به‌ویژه در‏وصف طبیعت، بیش‏از بقیه‌ است. شاید دلیل این مسئله، وجود تعداد بیشتر ابیات وصفی مربوط به طبیعت در معلقه‌های ایشان و توجه زیاد این دو شاعر به طبیعت نسبت به دیگر اصحاب معلقات سبع باشد. عنتره و عمرو بن کلثوم نیز از موسیقی رزمی برخاسته از چینش هجایی و حروف، به بیشترین میزان استفاده کرده‏اند و موسیقی ابیات آنها در توصیف صحنه‌های نبرد، ملموس‌تر است؛ زیرا این دو شاعر، حروفی را به‏کار برده‌اند که در‏کنار یکدیگر، صدای به‏هم‏خوردن شمشیر‏ها و نیزه‌ها، و هیاهوی جنگ را تداعی می‏کنند. در‏مقابل شعر این شاعران، ابیات وصفی طرفه، زهیر و حارث از موسیقی حروف، بهره‏ای کمتر دارد و تطابق لفظ و معنا در شعر این سه شاعر، نسبت به بقیه، کمتر است. این مسئله دو دلیل مهم دارد: نخست آنکه این سه شاعر، در مقایسه با امرؤالقیس و لبید، به توصیف‌های حسی طبیعت، چندان توجهی نکرده‏اند و دوم اینکه این شاعران، موسیقی شعر خود را بیشتر در وزن عروضی قرار داده‌اند.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله