ناظم حکمت، شاعر ترک و يکي از کساني بود که تحت تاثير مارکسيسم قرار داشتند، او 12 سال از عمرش را در زندان و نزديک به 20 سال را در تبعيد به سر برد. تجربهاي که برداشت او را از مکان به شدت تغير داد و بر ساختار افق آثارش نيز تاثير گذاشت. ساختار افق، چنان که کولو تبيين ميکند، به مفهوم پديدارشناسانه «در جهانبودن» نظر دارد و در اثر ادبي به دنبال تجربه زيسته نهاد يا سوژه است، نهاد به عنوان موجودي که همواره در مکاني قرار دارد و از آنجاست که دنيا را احضار ميکند. اين روش با اين فرض آغاز به کار ميکند که هر گفتهاي بر اساس سه عنصر شکل يافته است: جهان، زبان و من. درباره ناظم حکمت و ساختار افق او، خواهيم ديد چه طور گسست در دريافت زنداني از مکان در شعر او ديده ميشود. اين مقاله قصد دارد ردپاي اين گسست در ساختار افق را در بوطيقاي زمان و مکان شعر حکمت بررسي کند. چگونه توصيفهاي او از مکان، او را از ديگر شاعران هم عصرش در ادبياتي که به آن تعلق داشت، متمايز ميکند؟ چگونه او اين تمايلات جهان وطنياش را با دغدغه مکانمنديش آشتي ميدهد؟ چگونه يک شاعر مادهگرا با معنويت افق مواجه ميشود؟ اينها سوالاتي است که اين مقاله از طريق تحليل ساختار افق شعر حکمت سعي در پاسخدادن به آنها دارد.
کتاب حاضر اشعاری از ناظم حکمت است که به همراه زندگی نامه ایشان در سال 1359 توسط انتشارات بامداد به چاپ رسید.
این نمایشنامه از ناظم حکمت طرح دیگری است از قصه «شیرین و فرهاد» که مضمون اصلی آن از این قرار است: شیرین که خواهر کوچکتر مهمنه بانو (سلطان شهر) است به فرهاد که نقاش قصر آنهاست، دل میبازد. فرهاد نیز دلباخته شیرین میشود. دایه شیرین، مهمنه بانو را از این دلباختگی آگاه میکند. مهمنه بانو خود نیز عاشق فرهاد است؛ اما او خواهر خود را بسیار دوست دارد؛ از اینرو بین عشق به خواهر و عشق به فرهاد درمیماند. سرانجام خشمی از درماندگی بین دو عشق در او پدید آمده بر فرهاد فرود میآید و تصمیم میگیرد او را در راه کاری غیرممکن قرار داده نابودش سازد. بر این اساس چنین پیشنهاد میکند که شیرین را به این شرط به فرهاد بدهد که او بتواند از میان کوه به شهر آب برساند .... در پایان کتاب نیز بخشهایی از چند نامه را که ناظم حکمت به سال 1948 در زندان برای همسرش فرستاده است، آورده شده است.
پروپ در كتاب ريختشناسي قصههاي پريان كوشيد تعريف روشني از روايت ارايه دهد. به همين منظور پروپ سعي كرد رخدادهاي اساسي هر روايت را بيابد و آنگاه از آنها فهرستي تهيه كند. وانگهي، وي اين رخدادهاي پايه را كاركرد ناميد. در حقيقت، او بر اين اعتقاد است كه قصههاي مورد مطالعه او عليرغم شكل متفاوتشان داراي ساختار مشتركياند. از نظر او كاركرد سادهترين و كوچكترين واحد روايتي است. به عبارتي ديگر كاركردها سلسلهاي از كنشهاي شخصيتهاي داستان و قصهاند كه از كل آنها قسمتهاي متفاوت قصه تشكيل ميشود. در اين مقاله سعي ميشود به عنصر طرح يا پيرنگ در «حسنك وزير» از تاريخ بيهقي پرداخته شود، تا بدين وسيله نگارندگان مقاله بتوانند براي پرسش زير پاسخ مناسبي پيدا كنند: چرا راوي در «حسنك وزير» براي روايت داستانش از چندين راوي استفاده كرده است؟ براي پاسخ به اين پرسش، نگارندگان كار خود را با اين فرض آغاز خواهند كرد: راوي از چندين راوي سود جسته است تا بتواند واقعيتپذيري اين اثر ادبي را بيشتر كند (زيرا زبان مورد استفاده در اين روايت، بيشتر زباني ارجاعي است تا عاطفي، به همين خاطر، اين روايت بيشتر ميل به مصداق نشانهها دارد، تا به خود زبان).
رمان جاي خالي سلوچ اگر چه از جنبه واقعگرايانه بسيار نيرومندي برخوردار است و در روند روايت گاهي آن چنان از تخيل تخليه ميشود كه همراهي مخاطب با آن بسيار دشوار ميشود ـ البته اين روند با درونمايه رمان و توالي كند حوادث سازگار است ـ؛ اما به نظر ميرسد با توجه به همين جنبه واقعي، بخش بزرگي از ساختار روايي اين رمان بر پايه شبكهاي از تصويرهاي نمادين استوارشده است. در اين مقاله با بررسي دو تصوير نمادين گودي و خانه و تاثير آن بر كنشهاي دو شخصيت اصلي، مرگان و سلوچ، به تاثيرگذاري اين تصاوير نمادين بر پيرنگ داستان ميپردازيم. همچنين بخش عمدهاي از تاثيرگذاري اين اثر و هم ذات پنداري مخاطب با آن، بسته به اين تصويرهاست.