داستانهای پسامدرن معمولاً با بحثهایی بازیگوشانه درباره خودِ زبان و کنش داستاننویسی درصدد سلب اقتدار از «فراروایت» هستند. فراروایت نظامی دلالتی ـ معرفتی است که مدعی کشف معنای نهایی یا درک حقیقت است و میکوشد سلطه خود را بر ساختار دلالتی همه متون از جمله ادبیات بگستراند. ادبیات پسامدرن برای مقابله با این سلطه، هر گونه نظمی را که مایه قوام فراروایتهاست، در تمامی سطوحِ متن از جمله سطح دیداری به بازی میگیرد. در کنار بازیهای نامتعارف سطح لفظی یا معنایی، هنجارشکنیهای سطح دیداری این متون آنقدر زیاد است که میتوان آنها را جزء ویژگیهای سبکی به حساب آورد. یکی از اشکال هنجارشکنی که کاربرد خودآگاهانه آن خواننده را دچار تعلیق میکند، کاربرد نامتعارف علائم ویرایشی است. در این مقاله، هنجارشکنیهای علائم ویرایشی در داستانهای پسامدرن فارسی، با تأکید بر آثار بیست و شش تن از نویسندگان دهههای هفتاد و هشتاد بررسی میشود.
فصل اول کتاب که دهها صفحه را فراگرفته است، وظیفه بحث در "سبک" و "سبک شناسی" را تقبل کرده است. در معرفی این مباحث به نظر رسید که بهتر است بسیاری از کلمات مثل "ادبیات" و "معنی" مجددا مورد رسیدگی تازه قرار گیرد و یکبار دیگر این کلمات از نظر "زبانشناسی" بررسی شود. بعدا سعی شد تا مراکزی که عهده دار مطالعه امکانات جدا کردن "صورت" از "معنی" است معرفی شود؛ تا روشن گردد که دشواریهای این امر چیست و چرا در قرن اخیر مساعی فراوان برای جدائی "صورت" از "معنی" بکار رفته است. در بخش دو باید به خاطر سپرد که "معنی" و مطالعه آن از دشواریهای کنونی دنیای ماست. از زمانی که قدرت فلسفه و استقلال سرزمینهای آن به انقراض گرائیده و به مرزهای آن تجاوزاتی شده، فلسفه از یک واحد مستقل به اجزاء پاره پاره درآمده و هر جزء آن به علمی وابسته و مرتبط شده است. ناچار "معنی" و "دلالت" هم توان حفظ تمامیت نیافته و علوم دیگر سرپرستی و اداره آن را عهده دار شده است. از این جاست که هر چه درون "دلالت" و " معنی" را بیشتر بشکافند، مشکلات آن ظاهرتر و فزون تر می شود تابجائی که اکنون این دشواری به صورت یکی از پیچیده ترین معماهای عصر ما درآمده و علم امروز در مقابل آن درمانده گشته است. در فصل سوم کتاب به صنعت شاعری دیگر او که تکرار یک صامت در آغاز دو یا چند کلمه یک بیت است توجه گردیده است. در این فصل کوشش شده تا ارتباط میان صامتهای تکرار شده در اول کلمات یک بیت با "معانی" مورد نظر شاعر نشان داده شود. در این فصل اشاره شده که امرسون بارها و با نظم خاص صامت آغازی کلمات یک بیت را با مقاصد مختلف مربوط کرده است ولی کمتر کسی متوجه این ارتباط شده است. در فصل چهارم مطالعه کلمات مرکب شعر او مورد توجه است. برای اینکه باز "سبک" امرسون در ساخت و بافت کلمات روشن شود. هزاران کلمه مرکب شعر او بررسی گردیده و نحوه و "سبک" پیوستن کلمات مرکب او مثل شیوه اتصال دو اسم، اسم و صفت ، اسم و قید، صفت و اسم، فعل و اسم نظائر این ترکیب ها طبقه بندی شده است. بعدا "سبک" او در اتصال کلمات با شیوه شاعران دیگر در ترکیب و ساخت کلمات مرکب مقایسه گردیده است. کوشش شده تا توجه خواننده باصالت "سبک" او در اصل کلمات معطوف شود. زیاده بر یکصد و ده مورد دیده شد که آنها را باید اثرات خلاقیت او در سکه زنی کلمات مرکب در واژگان انگلیسی دانست. در فصل پایانی به کاربرد کلمات و خصوصیات دستوری امرسون از باب اسم و صفت و قید و طرز پیوستگی و ارتباط آنها به یکدیگر توجه شده تا از این راه بتوان وجه دیگر از "سبک" او را دسته بندی کرد.
در نقد ترجمه، مشخص كردن اساس كار و اجتناب از اعمال سليقه در درجه اول اهميت قرار دارد. در اين مقاله سعي شده است بر اساس مطالعات زبانشناسي مقابلهاي و در چارچوب نظريه سخنكاوي (با بررسي موردي سبك، لحن، نشانههاي سجاوندي) به نقد ترجمه مريم شفقي از داستان «درسهاي فرانسه»، نوشته والنتين راسپوتين، پرداخته شود. در اين نقد خواهيم ديد كه وي در اين ترجمه سبك اثر را كه غيررسمي و صميمي است با بهرهگيري از دايره لغات گستردهشان بهخوبي منتقل كرده است اما در انتقال لحن شخصيتها و راوي داستان چندان موفق نبوده و توجه كافي به نشانههاي سجاوندي كه اهميت خاصي در ترجمه دارند نكرده است.
حماسه گيلگمش كه اصل سومري اما روايت بابلي دارد از ترجمه زبانهاي اروپاي از لوحههاي سنگي آن به زبان فارسي برگردانده شده است و در قالب چند ترجمه كامل يا تلخيص به دست ما رسيده است. هر چند سير اصلي داستان يك روايت دارد اما در بسياري موارد مطالبي متفاوت در بعضي از روايات بيان شده است. در اين تحقيق به تمام جزييات نميپردازيم زيرا توضيحات برخي موارد تاثيري عمده در فهم اصل داستان تدارد اما در مواردي ديگر بر تفسير آن تاثيري مستقيم ميگذارد. مثلا وجود يك آييت مانند كشتي يا قرباني و نحوه آن كاملا بر باورهاي صاحبان آن اساطير مبتني است. در اين مقاله سعي شده است تا ضمن بيان شواهد تعدد روايت و دلايل آنها، درباره صحت و سقم آنها داوري شود و ارزش كار در آن است كه محققان حماسه گيلگمش را از داوري يك جانبه بر حذر ميدارد. مبناي تحقيق كتاب (Ancient Near Eastern Texts by james B.prichard) متون شرق نزديك باستان از جيمز. ب پيچارد) ميباشد، علاوه بر آن از چند ترجمه كامل و ملخص استفاده شده است.
کليله و دمنه از جمله آثار ادبي - سياسي است که محققان عمدتا براي اثبات جنبه سياسي داستانها و تعيين نوع انديشه سياسي يا نوع روابط قدرت در آنها، به محتواي داستانها پرداخته و از تأمل در ساختار حکايات بازماندهاند، در حالي که مشهودترين دلالت براي درک موارد مذکور، ساختار اين داستانهاست که با تعامل گفتوشنودي دو کارگزار روايي، يعني راي و برهمن، به مثابه پيوند دولت و دين، در تمام حکايات تداوم میيابد. اين تحقيق با تأکيد بر دلالتهاي زباني روايي متن، درصدد بررسي روابط قدرت ميان راي و برهمن و نيز تعيين ميزان همخواني داستانها با الگوي پيوند دولت و دين است. به همين منظور تعامل آن دو از منظر دو الگوي گفتمانکاوي با نامهاي «حق نوبت گيري» و «اصل پرسشگري»، در کليله و دمنه ترجمه نصراله منشي بررسي شده است و نتيجه نشان میدهد که غرض از تعامل گفتوشنودي «راي» با «برهمن»، علاوه بر تأکيد بر پيوند دولت و دين، کسب مشروعيت براي راي است.