در آلمان و در آستانه قرن بيست و يكم، زنان نويسنده توانمندي پا به گستره فعاليت ادبي نهادند كه مهارت آنها در بازنمايي معضلات فردي، بحران‌هاي اجتماعي و روحيات نسل خويش موجب شگفتي منتقدان ادبي شد. اين جستار به معرفي متون سه بانوي نويسنده‌اي مي‌پردازد كه در آثار خود، وجوه متفاوت زندگي مدرن را به شيوه‌هاي مبتكرانه‌اي بازتاب داده و با استقبال فراوان محافل ادبي و رسانه‌هاي فرهنگي روبرو شده‌اند. روايت‌هاي منتخب در بافت گفتمان‌هاي مختلف ادبي و فلسفي، و به ويژه با عنايت به رويكردهاي «پاپ» و «پست مدرن» مورد نقد و بررسي قرار گرفته‌اند. افزون بر آن، ويژگي‌ها و نكات تفارق آثار منتخب با «ادبيات فمينيستي» دهه هفتاد قرن بيستم كه در ستيز با ساختارها و الگوهاي مردسالارانه پديد آمده بود، مورد توجه قرار گرفته است.

منابع مشابه بیشتر ...

6134698e0eace.png

زن و ادبیات: سلسله پژوهش‌های نظری درباره مسائل زنان

گروهی از نویسندگان

آیا ادبیات زنانه دارای سنتی متمایز است؟ آیا زنان و مردان در نوشتن و آفرینش ادبی با هم فرق دارند؟ آیا هر نوشته ادبی زنانه «فمینیستی» است؟ آیا زنان برای نویسنده شدن با دشواری‌های بیشتری دست و پنجه نرم می‌کنند؟ زن نویسنده با چه مسائل متفاوتی روبرو می‌شود؟ آیا نگارش زنانه نقد جداگانه‌ای می‌طلبد؟ این مجموعه مقالات پیش‌درآمدی است برای پاسخگویی به پرسش‌هایی از این قبیل. این کتاب می‌کوشد در بخش‌های گوناگون از زبان زنان صاحب‌نظر در ادبیات غرب به مسائل ویژه زنان در قلمرو ادبیات داستانی بپردازد. در یکی دو مقاله جنبه‌های تاریخی و نیز ستم نژادی و جنسیتی برجسته شده و در جایی دیگر پیوند تبعیض جنسیتی با موقعیت طبقاتی نویسنده مدنظر قرار گرفته است. در بخش‌های دیگر نمونه‌هایی از نقد ادبی فراهم آمده است.

58ad1542634b0.PNG

بینامتنیت و دور باطل: دو مؤلفه پسانوگرا در رمان پیکر فرهاد عباس معروفی

محمد ایرانی, مریم رضابیگی, مریم قربانیان

بی‌گمان، هر نویسنده‌ای با شگرد روایی و دستور زبان خاص خود داستانی با شکل جدید پدید می‌آورد. در این راه گاه از الگوهای روایی کلاسیک، مدرن و پسامدرن استفاده می‌کند و گاه نیز با هنجارشکنی، شیوه نوینی را در دنیای داستان ایجاد می‌کند. عباس معروفی با شگرد روایی خاص خود و پیروی از الگوی روایی مدرنی، رمان پیکر فرهاد را نوشته و برخی از مؤلفه‌های پست‌مدرنیسم را در داستانش مورد توجه قرار داده است؛ به گونه‌ای که این مؤلفه‌ها داستان او را به دنیای رمان‌های پست‌مدرن نزدیک می‌کند. پیکر فرهاد رمانی است که از هر گوشه آن صدای متنی به گوش می‌رسد و در بطن هر ماجرایی شخصیتی تاریخی به چشم می‌خورد. نویسنده با چنین تمهیدی بسیاری از سخنان خود را در میان سطور داستان می‌گنجاند و آشکارا احساس خود را به شخصیت‌های تاریخی داستانش نشان می‌دهد. او در بحث بینامتنیت، آنجا که آگاهانهاین مولفه را به کار می‌گیرد، بیشتر به آثار شاعران و نویسندگان دلخواهش نظر دارد. فروغ فرخزاد، احمد شاملو و صادق هدایت و بیش از همه آثار نظامی مورد توجه معروفی هستند. علاوه بر این دو مؤلفه، او اصل عدم قطعیت را ـ که مهم‌ترین ویژگی‌ پسامدرن است ـ در داستان مبنا قرار می‌دهد. در واقع، اساس پیکر فرهاد بر رؤیا، ابهام و تردید است. هیچ چیز در این داستان قطعی نیست. همه حوادث در فضایی خواب‌زده و رویاگونه می‌گذرد و روای داستان روایتگر حوادثی است که هنوز رخ نداده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5839f32b1c4ac.PNG

نقدي بر نظريه‌هاي هرمنوتيك ادبي

نرجس خدایی

در نيمه دوم قرن بيستم، تعدادي از انديشه‌ورزان و نظريه‌پردازان حوزه ادبيات، تحت تأثير دستاوردهاي پربار هرمنوتيك فلسفي، ضرورت تكوين «هرمنوتيك ادبي» و يا «رويكرد هرمنوتيكي به متون ادبي» را طرح كرده و با نگرش‌ها، انتظارات و پيشنهادهاي گوناگون پا به عرصه اين ميدان نهاده‌اند. بعضي از ايشان، چون پتر سوندي، نوع خاصي از هرمنوتيك را مدنظر دارند، كه توان آن را داشته باشد، نخست به بازخواني و ساماندهي پيشينه تاريخي نظريه‌هاي تأويل ادبي بپردازد، و سپس در هماهنگي با مدرن‌ترين روش‌هاي نقد ادبي و زبان‌شناختي، جوابگوي پرسش‌هاي بنياديني باشد كه ذهن منتقدان ادبي از ديرباز با آنها مشغول بوده است. بعضي ديگر، چون هانس روبرت يآوس و اومبرتو اكو، خود از پايه‌گذاران مكتب‌هاي ادبي محسوب مي‌شوند، و قصد دارند دامنه نقد ادبي را به مدد پرسش‌هاي جامع هرمنوتيكي گسترش دهند و با رجوع به مباني محوري اين مبحث، اعتبار تئوري‌ها و انديشه‌هاي خود را محك زنند. جستار حاضر به نقد و بررسي منتخبي از مهم‌ترين رهيافت‌ها و نظريه‌هاي هرمنوتيك ادبي، مناسبات آن با ساير ديسيپلين‌هاي مشابه علوم انساني، و تلقي‌هاي مختلف از وظايف و كاركردهاي آن مي‌پردازد و سوالاتي نيز در مورد توان آشتي‌پذيري هرمنوتيك با روش‌هاي تأويل متن و نظريه‌هاي نقد ادبي مطرح مي‌كند. توجه اساسي اين مقاله اما به ديدگاه‌ها، راهكارها و معضلات ويژه‌اي معطوف است كه در تقاطع انديشه‌هاي محوري تأويل ادبي و پرسش‌هاي هرمنوتيكي شكل مي‌گيرند.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
5815917da090d.PNG

نقدي بر سه اثر مهم تاريخ ادبيات آلمان شرقي

نرجس خدایی

هر چند قرار بود ادبيات پس از جنگ جهاني دوم نقشي ابزاري و تبليغاتي در بازسازي جامعه سوسياليستي بخش شرقي آلمان به عهده بگيرد و رسالت سياسي داشته باشد، اما سيطره ايدئولوژي مارکسيستي بر اين گستره در عمل چندان آسان نيفتاد. جستار حاضر به نقد سه اثر مهم مي‌پردازد که نقش برجسته‌اي در شکستن سدهاي ايدئولوژيک و گشايش فضاهاي خلاقانه ادبي داشتند و توانستند به مدد مضمون‌ها و ساختارهاي ويژه خود، از گفتمان تک‌گوي حاکم فاصله بگيرند و با ادبيات جهان پيوندي ارگانيک برقرار کنند. اين آثار در سه دهه متفاوت نوشته شده‌اند و درونمايه‌هاي متفاوتي دارند، اما هر يک به ترفندي از تن دردادن به پيش نهاده‌هاي رئاليسم سوسياليستي سر باز زده‌اند. اين پژوهش نشانگر آن است که خردگرايي، شک‌‌گرايي، درون‌نگري و فردگرايي چنان در فرهنگ آلماني زبان ريشه دوانده بود که حتي نويسندگان متعهد به جهان‌بيني مارکسيستي حاضر نشدند، آموزه‌هاي «رئاليسم سوسياليستي» را بي‌چون و چرا بپذيرند.

تاریخ ادبیات/تاریخ ادبیات زبان‌های دیگر پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله