از مفاهيم شناور و مورد اختلاف در فرهنگ ايراني، مفهوم «عقل» است که دايره معنايي وسيع و گاه متناقضي يافته است. ازاين‌رو، نحله‌هاي فکري مختلف برداشت‌هاي متفاوتي از آن ارایه کرده‌اند. همين موضوع، ما را بر آن داشته است تا به بررسي نحوه نگرش دو نحله متفاوت فکري (يعني حکيمان و صوفيان) از «عقل» بپردازيم و با بررسي اشعار دو نماينده برجسته آنها (ناصرخسرو و سنايي) نشان دهيم که ناصرخسرو، بدون اينکه در شعر خود به دفاع صوري از اين مقوله برخيزد، محتوا، تصاوير و ساختار شعرش، مبنايي عقلاني و منطقي دارد. برخلاف او، سنايي با اينکه در جاي جاي حديقه الحقيقه، ابياتي در وصف عقل و دفاع از آن آورده است چون ساختار ذهن او با منطقِ عقلاني همسو نيست، محصول کارش با عقل، مباينت يافته است. براين اساس مي‌توان گفت که کاربرد صفت «حکيم» براي سنايي ـ البته در مفهوم مورد نظر ما ـ جز به تسامح روا نيست، حال اينکه ناصرخسرو «حکيم» به معناي دقيق کلمه بوده است. دليل اين امر، اين است که عقل نزد ناصرخسرو هم جنبه مادي دارد و هم بعدي معنوي، حال اينکه، عقل نزد سنايي در مجموع، عقل ديني است و تا حد زيادي از جنبه‌هاي مادي فاصله مي‌گيرد.

منابع مشابه بیشتر ...

65438704913ec.jpg

خلاصه حدیقه حکیم سنائی غزنوی: با شرح ابیات

امیربانوی امیری فیروزکوهی (مصفا)

مثنوی حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقه یا فخری نامه یا الهی‌نامه منظومه‌ای است به فارسی، سرودهٔ سنایی غزنوی با مضمون عارفانه. سنایی سرایش آن را در سال ۵۲۴ ه‍.ق آغاز کرد و در سال ۵۲۵ ه‍.ق به پایان رساند.این مثنوی دارای ده هزار بیت در ده باب است؛ و در بحر خفیف مسدس محذوف (فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شده‌است.موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و پیامبر و خاندان و اصحاب او، دربارهٔ عقل و علم و حکمت و عشق است. در مقایسه با دیگر آثار پر ارزش سنایی هم چون غزل‌ها و قصائدش، حدیقةالحقیقه از همه بلندنام‌تر و مورد قبول طبایع مردمان بیش‌تری در طول سده‌های متوالی بوده‌است. حدیقه الحقیقه از منظومه‌هایی است که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذارده‌است. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازه‌ای را در سرایش منظومه‌های عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفةالعراقین و مخزن‌الاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سال‌ها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنوی‌های عرفانی را به اوج تکامل رساندند. این کتاب خلاصه مفیدی از این اثر بزرگ سنایی ارائه داده است.

6405e0ba2b8b3.jpg

واژه نامه غزلهای حافظ

حسین خدیوجم

سالهای سال است ایرانیان، پیرو جوان و خرد و کلان هر آنگاه که مشکلی یا غمی دارند، عزیزی در سفر، امر خیری در پیش یا قصد انجام کاری، از دیوان حافظ استشاره می‌کنند و بدان تفال می‌زنند.متاسفانه در بین عامه مردم و گاه در میان دانش آموزان و دانشجویان چه بسیار بوده و هستند که حافظ را می‌خوانند، ولی در فهم پاره ای کلمات و مفاهیم آن در می مانند و منبعی که آنان را در حل مشکل یاری کند وجود ندارد و برای همگان هم امکان دسترسی به مآخذ گوناگون و عمده یا مراجعه به حافظ شناسان و حافظ فهمان نیست و جای فرهنگی اختصاصی که بتواند مددکار این خوانندگان باشد خالی بود. کتاب حاضر به همت و کوشش شخصی تهیه شده که به قول خود، از اوان کودکی و نوجوانی با قرآن و بوستان سعدی و دیوان حافظ آشنا و مانوس بوده است و طی مراجعه به ماخذ گوناگون و مسافرت به بلاد مختلف و مطالعه در آثار فرهنگی و اسلامی، حاصل یادداشتهای خود را در اختیار خوانندگان قرار داده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

575d092267897.PNG

تحليل روايت‌شناختي بر دوازده روايت از «سليمان و مرد گريزان از عزرائيل»

محمد پارسانسب

قصه‌پردازي از سنت‌هاي رايج و ريشه دار در ادبيات همه ملل و به ويژه در ادبيات فارسي است. در اين فن، قصه‌پرداز با دخل و تصرف در قصه‌هاي کهن، روايتي نو پديد می‌آورد که عصاره نگرش او و پيشينيان را با خود دارد. بر اين اساس، در طول زمان، روايت‌هاي متنوعي شکل می‌گيرد که هر يک بر پايه دستکاري‌هاي قصه‌پرداز و ميزان هنرمندي او می‌تواند با ريشه‌ها و نمونه‌هاي پيشين، مشابه يا متفاوت باشد. مطالعه در ساختار روايات متعدد از يک حکايت و مقايسه آنها، می‌تواند ما را به سرچشمه‌هاي پيدايش قصه‌هاي فارسي برساند، روند تکامل روايات را آشکار سازد و از کم و کيف دادوستد قصه‌پردازان، و نيز نوع تعاملات فرهنگ‌ها پرده بردارد. در اين مقاله حکايت «سليمان و مرد گريزان از عزرائيل» از مثنوي مولوي را بر اساس رويکرد ساختارگرايي، با دوازده روايت مشابه مقايسه می‌کنيم. نتيجه پژوهش نشان می‌دهد که مولانا نسبت به شکل داستان‌ها و ساختار بيروني و دروني روايات خويش، آگاهي و اشراف کافي دارد و در مواجهه با داستان، همچون قصه‌پردازي صاحب فن، با هنرمندي تمام رفتار می‌کند.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله
570813e942557.PNG

روابط بینامتنی در اسکندرنامه‌های منظوم (فردوسی، نظامی و امیرخسرو)

محمد پارسانسب

بینامتنیت را نخستین بار ژولیا کریستوا در مورد روابط میان متون به کار برد. پس از وی افرادی نیز به بررسی مباحث بینامتنی از دیدگاه‌های متفاوت پرداختند و مفهوم آن را تغییر دادند. یکی از این افراد ژرار ژنت است که گسترده‌تر و نظام یافته‌تر بدان پرداخت و روابط میان متنی را با تمام متغیرات آن مورد بررسی قرار داد و آن را ترامتنیت نامید. اسکندرنامه‌های منظوم که در شکل‌گیری آنها مجموعه‌ای از «پیش متن»‌ها مؤثّراند در طول تاریخ حیات خویش با بسیاری از عناصر فرهنگی و اعتقادی ملل و زبان‌های مختلف درآمیخته و محتوایی داستانی و افسانه‌ای یافته‌اند. با وجود تمایزاتی که نیّت مؤلّفان، اقتضائات اجتماعی و فکری روزگار هر اثر و گاه «دلهره تأثیر» در این آثار به وجود آورده، وام گیری‌ها و تأثیر و تأثّرهای این متون نشانگر بینامتنیت صریح آنهاست. اسکندرنامه‌های منظوم فارسی را می‌توان بر اساس آرای وی مورد بررسی قرار داد و از دیدگاه تازه‌ای به مطالعه روابط میان این متون پرداخت. در این نوشتار ویژگی‌های میان‌متنی (اسکندرنامه‌های فردوسی، نظامی و امیرخسرو) از دیدگاه بینامتنی (هم‌حضوری) و بیش متنی (تأثیر و تأثر) ژرار ژنت بررسی می‌شود تا با مشخص‌شدن مشترکات بینامتنی این آثار، میزان و چگونگی تأثیرپذیری و تأثیرگذاری آنها بر یکدیگر مشخّص شود و نشان داده شود که این تأثیرات در چه حوزه‌هایی بیشتر اتفاق افتاده و تا چه اندازه‌ای آگاهانه بوده است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله