مقاله حاضر با هدف بررسي تطبيقي استعاره‌هاي مفهومي جهتي، در دو زبان فارسي و اسپانيايي به نگارش درآمده است. در اين مقاله تلاش شده تا از ميان طبقه‌بندي ليکاف و جانسون (1980) از استعاره‌هاي مفهومي، در قالب استعاره‌هاي ساختي، جهتي و هستي شناختي، تنها طبقه استعاره جهتي بر داده‌هايي از زبان اسپانيايي مورد سنجش قرار گيرد و کاربرد اين استعاره در سطح نگاشت استعاري و بازنمود زباني در زبان فارسي بازکاويده شود. تحليل 38 نمونه استعاره مفهومي جهتي در قالب 15 اسم نگاشت، که از رمان اسپانيايي گفت وگو در کاتدرال اثر ماريو بارگاس يوسا، مجموعه مقالاتي درباره استعاره‌هاي مفهومي به زبان اسپانيايي و برخي داده‌هاي شفاهي استخراج شده بود، اين نتيجه را به دست داد که شباهت‌ها ميان استعاره‌هاي مفهومي مبتني بر درک انسان از مقوله «جهت»، در بين دو زبان به مراتب بيشتر از تفاوت‌هاست. اين نتيجه، جايگاه بنيادين درک مکان و درک جهت به عنوان خاستگاه شکل‌گيري استعاره‌هاي مفهومي در حوزه‌هاي انتزاعي را مي‌نماياند. از سوي ديگر، توجه به تفاوت‌هاي دو زبان فارسي و اسپانيايي در ساخت استعاره‌هاي مفهومي، مويد تاثير فرهنگ بر ساخت استعاره‌هاي مفهومي است.

منابع مشابه بیشتر ...

65df2b914395a.jpg

گلچینی از گفتارهای مختلف صدای آمریکا

کتاب حاضر به مناسبت ششمین سال تاسیس صدای آمریکا به زبان فارسی این مجموعه خواندنی را که متضمن گفتارهایی از برنامه های متنوع صدای آمریکاست به عنوان ارمغان نوروزی به شنوندگان صدای آمریکا تقدیم کرده است

64e0bdcfa656b.jpg

فرهنگ اصطلاحات علوم ادبی

ساجدالله تفهیمی

یکی از وجوه اهمیت زبان و ادب فارسی در شبه قاره پیوستگی عمیق زبان های ملی و محلی این منطقه با زبان فارسی است. تاثیرات عمیقی که زبان فارسی هم در زمینه واژه ها و اصطلاحات و هم در زمینه قواعد و دستور زبان بر زبان های رایج این منطقه داشته است، مورد تاکید و اذعان اهل فضل و ادب پاکستانی و سایر محققان بوده که در کتاب ها، سخنرانی ها و .... بدان پرداخته اند. این پیوستگی بویژه در ادبیات منظوم بیش از ادبیات منثور به چشم می خورد و به عنوان نمونه بافت و ترکیب شعر اردو و اصطلاحات و قواعد آن به روشنی میزان این تاثیرپذیری را نشان می دهد. بنابراین منابع و مآخذی که بتواند این رابطه و پیوند عمیق را نه فقط برای فارسی گویان و فارسی سرایان این خطه، بلکه برای اردو سرایان نیز روشن تر و معنی دارتر سازد، ضروری می نماید. چه بسا شاعر و نویسنده ای که اصطلاحی را شنیده است ولی معنی دقیق و کاربرد صحیح آن را در شعر و نثر نمی داند و به متون اصلی و مفصل هم یا دسترسی ندارد و یا از چنان تبحر و تسلطی در زبان فارسی برخوردار نیست که به راحتی بتواند از آنها معنی و کاربرد اصطلاح مورد نظر را دریابد...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57bd4450ae4d5.PNG

نشان‌داري آغازگر در زبان‌هاي فارسي و انگليسي بر اساس رويکرد دستور نقش‌گراي نظام‌مند

آزیتا افراشی

پژوهش حاضر با هدف بررسي مقابله‌اي نشان‌داري آغازگر در متون پزشکي فارسي و انگليسي به نگارش درآمده است. اين مقاله برآن است تا وجوه افتراق و اشتراک زبان فارسي و انگليسي را ازنظر نشان‌داري آغازگر مشخص کند. پژوهش بر پايه دستور نقشگراي نظام‌مند هليدي انجام شده و فقط فرانقش متني در آن مورد نظر است. براي انجام آن، کتاب‌ها و مقاله‌هايي از متون پزشکي انتخاب شده که پيکره‌اي شامل هزار بند از متون نوشتاري فارسي و انگليسي را تشکيل داده است. اين تحقيق به روش توصيفي ـ تحليلي انجام شده است. نتايج نشان مي‌دهد در متون پزشکي فارسي، افزوده‌هاي حاشيه‌اي با بسامد وقوع بالا در جايگاه آغازگر قرار مي‌گيرند. اين بسامد وقوع بالا مي‌تواند بيانگر اين نکته باشد که وقوع افزوده‌هاي حاشيه‌اي در جايگاه مورد نظر در زبان فارسي نشان دار به شمار نمي‌آيد. به نظر مي‌رسد زبان فارسي در متون پزشکي از آرايش سازه‌اي متفاوتي در مقايسه با زبان انگليسي برخوردار است و برخلاف زبان انگليسي، در مقوله نشان داري کاملا از نظريه هليدي پيروي نمي‌کند. همچنين، اين مقاله نشان مي‌دهد ويژگي‌هاي ضميراندازي و نداشتن آرايش واژگاني ثابت، از نظر نشان‌داري، فارسي را از انگليسي متمايز مي‌کند. نشان‌داري آغازگر در فارسي و انگليسي علاوه بر تفاوت‌هاي زباني، متاثر از عوامل ديگري از قبيل سبک متن (قلم خاص نويسنده)، فرم نوشتار (کتاب، مقاله و غيره)، ارتباط بين بند و متن، تاکيد، تقابل و ژانر متن است. از آنجايي که عوامل ياد شده در فارسي و انگليسي بر نشان‌داري آغازگر موثرند، مي‌توان آنها را وجوه اشتراک اين دو زبان در اين حيطه دانست؛ در حالي که تفاوت‌هاي زباني (ساختار فارسي و انگليسي) به وجوه افتراق در نشان‌داري آنها اشاره دارد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله
57b8c0591713f.PNG

بررسی انواع آغازگر در متون تخصصی فیزیک فارسی و انگلیسی از ‏منظر فرانقش متنی نظریه نقش‌گرای هلیدی

آزیتا افراشی

در پژوهش حاضر، بخشی از متون علمی فیزیک را در دو زبان فارسی و انگلیسی، از‏منظر فرانقش متنی دستور نقش‌گرای‌نظام‌مند هلیدی بررسی کرده‏ایم؛ پس‏از تجزیه و تحلیل بند‏ها، ده نوع آغازگر را شناسایی کرده و میزان کار‏برد و فراوانی آنها را نشان داده‏ایم. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان وقوع آغازگر ساده در کل پیکره، بیش‏از آغازگر مرکب (58 در‏صددر‏برابر 42در‏صد) و آغازگر بی‏نشان، بیش‏از آغازگر نشان‏دار (81 در‏صد در‏برابر نوزده در‏صد) است. در این بررسی، انواع آغازگر‏ها و فراوانی آنها را در دو زبان فارسی و انگلیسی نیز مقایسه کرده و دریافته‏ایم که میزان استفاده از آغازگر تجربی محذوف و همچنین آغازگر نشان‏دار در زبان فارسی، بیش‏از زبان انگلیسی است؛ اما در انواع دیگر، تفاوت‌هایی اندک دیده می‏شود. در این پژوهش همچنین انواع آغازگر‏ها و میزان استفاده از آنها را در کتاب‏ها و مقاله‏ها بررسی کرده و نتیجه گرفته‏ایم که تنوع آغازگر در کتاب‌های فیزیک، نسبت‏به مقاله‌های فیزیک در کل پیکره، بیشتر و بسامد وقوع آغازگر در بیشتر آن‏ها بالا‏تر است.

پژوهش‌ها/پژوهش‌های زبان‌شناسی پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی
مقاله