اینکه شاعران به واسطه برخورداری از یک موهبت درونی و هنر باطنی از دیگران متمایز هستند، امری بدیهی به نظر میرسد؛ لیکن بسیاری اوقات به همین تلقی بسنده نشده است، بلکه شاعران زبان به تمجید و تعظیم مبالغهآمیز خود گشودهاند. از آنجا که خودستایی و خودبرتربینی ـ یا به تعبیر روانشناختی نارسیسم ـ از مقولههای مورد توجه روانشناسان است، در یک پژوهش تطبیقی از نظر هنری به واکاوی خودستایی شاعرانه حافظ و متنبی پرداخته شد. آنچه در مقام تمایز میان خودبرتربینی حافظ و متنبی به وضوح به چشم میخورد، این است که حافظ صرفاً شخصیت هنری خود را میستاید و آن از طریق صنعت تجرید و به واسطه لطافت هنری، مورد قبول خواننده و مخاطب نیز واقع میشود. درحالی که متنبی به زبان متکلم و ضمیر مالکیت، شخصیت حقیقی و هنری خود ـ هر دو ـ را میستاید و این بعد بیشتر نشان از خودستایی و خودبرتربینی و تکبر دارد. به هر ترتیب آنجا که از خودستایی شاعر در مذاق مخاطب خوش میآید، آن را زیر مجموعه نارسیسم هنری قرار دادیم که از پدیده خودشیفتگی به عنوان یک اختلال روانی، متمایز است.
راویان و ناقدان ادب عربی در اینکه قصیده «بانت سعاد» از زیباترین و مشهورترین قصاید عربی است، اجماع و اتفاق دارند و اعتقاد به اینکه در زبان عربی هیچ قصیدهای به این درجه از اعتبار و اعتنا و اشتهار نرسیده، از مسلمات میشمارند. اوج اشتهار و مزیت این قصیده عربی که مورد اقبال و اهتمام بسیاری از لغویان و نحویان مستشرقان بوده و در شرح و ترجمه آن به زبانهای مختلف و در تضمین و تخمیس و تشطیر آن عنایت خاص و سعی بلیغ به کار بستهاند، مورخان آن را جزء سیرت رسولالله آوردهاند. در این کتاب این قصیده به انضمام قصایدی چند از ابوالعلاء معری و متنبی با شرح لغات و مفردات و ترکیب و ترجمه ابیات آورده شده است.
این مختصر مقدمهای است بر کتابی بنام The Mythology of Imperialism به قلم جونا رسکین که درباره ردیارد کیپلینگ، جوزف کانراد، ای. ام. فارستر، دی. اچ. لارنس و جویس کاری و آثارشان نوشته شده است. کتاب توسط محبوبه مهاجر در سال 1351 ترجمه شد و انتشارات شبگیر آن را به چاپ رساند.
ناخرسندی از زمان حاضر ویژگی مستمر افراد جامعه بشری است. این امر موجب ظهور پدیده رویگردانی و گریز از زمان حاضر میشود. همواره انسان در تلاش است تا برای رهایی از وضع نامطلوب کنونی خود، جایگزینی پیدا نماید. او مطلوبش را گاه با پناهبردن به گذشته و گاه با رویای آینده جستجو میکند. حسرت گذشته و دلتنگی برای همه آنچه از دست رفته ـ که یکی از حوزههای معنایی پدیده نوستالژی است ـ هماره ذهن بشر را درگیر خود کرده است. شاعران و هنرمندان در آثار خود به نحوی حسرت گذشته و دلتنگی حاصل از آن را با ابزارهای زبانی و تصویرهای شعری گوناگون بیان کردهاند. این موضوع به عنوان یکی از رفتارهای ناخودآگاه فرد در شعر ابنخفاجه نمود دارد. غم دوری از وطن و معشوق، سوگ عزیزان و یاد اسطورهها، از مولفههای نوستالژیک اشعار ابن خفاجه به شمار میرود. وی با صدق عاطفه و فوران احساس این معانی را در شعــر خود به تصویر میکشد. مقاله حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی ظهور و بروز این پدیده روانشناختی ـ اجتماعی را در سرودههای یکی از سر آمدان شعر اندلس مورد مطالعه قرار داده است.
فرهنگ ايراني که از سدههاي نخست اسلامي وارد زبان و ادبيات عربي شده بود، در قرن چهارم گويي جزئي از فرهنگ عربي شده، در ميان مردم رايج و معمول بود. اين فرهنگ با ابزار زبان انتقال داده شد. بنابراين نفوذ گسترده آن را بايد در آثار نويسندگان ايراني نژاد عربي نويس يافت. ابوحيان توحيدي، دانشمند بزرگ جهان اسلام در قرن چهارم هجري، از جمله اين نويسندگان است که در آثار او نشان ايران فراوان است؛ در کتاب الامتاع و الموانسه وي بيش از صد وام واژه فارسي به چشم ميخورد که از آن ميان تقريبا 22 واژه براي اولين بار در اثر ابوحيان ذکر شده و 21 مورد آن، واژههايي است که در عصر جاهلي وارد زبان عربي شده بود و در اين قرن کاربرد داشت و بيشتر از 57 واژه ديگر، وام واژههاي عصر اسلامي و عباسي ميباشند. کلمات فارسي کتاب در حوزه تمدن مادي قرار دارند و بيشتر مربوط به خوراک، پرندگان، حيوانات و گياهان دارويي ميباشند و بسيار کم نام گل، ابزار موسيقي، بازيها، ابزار مخصوص ساختمان و... در بين آنها به چشم ميخورد. از آنجا که وام واژههاي فارسي بار معنايي خود را دارند، بنابراين هدف از پژوهش در واژههاي معرب، تعيين بارهاي فرهنگي فارسي انتقال يافته به زبان عربي است و بدينگونه با معناشناسي واژهها، نوع فرهنگ تاثيرگذار مشخص ميشود.