حبسیات، اشعاری هستند که تأثّرات و آلام درونی شاعر را در محیط زندان بازگو میکنند و پرده از چهره حاکمان استبداد برمیدارند. ملکالشعرای بهار و ناظم حکمت از شاعران معاصر ایران و ترکیه، در راه مبارزه خود با استبداد، سالهای سال زندان و تبعید را تجربه کردهاند و هر کدام به نحوی تأثّرات درونی خود را در شعر خویش متبلور ساختهاند. مقاله حاضر با نگاهی اجمالی به نقاط مشترک و مورد اختلاف این شاعران، به مقایسه تعدادی از حبس سرودههای آنان پرداخته است.
نویسنده این کتاب از خردی ایرانی بار آمده و از همان بچگی که به دبستان و دبیرستان میرفته همیشه شور و عشق میهن در سر و دل داشته و هر پایه ای که بالاتر می آمده گاهی هم در میهن پرستی فراتر می نهاده دانش کشاورزی را نیز بدین منظور فراگرفته است. از ایران و برای ایرانی است. پیوسته می کوشد که راهی برای آزادی و بزرگی ایران بیابد و کاری کند که نام از دست رفته ایران دوباره باز آید. بررسی هایی در این زمینه نموده و به حقیقت بزرگی ایران و نیاکان خود پی برده و سر آنرا دریافته است. به عقیده خود راه چاره را یافته و امروز از روی ایمان می گوید: ایران آزاد و بزرگ می شود.
کتاب حاضر اشعاری از ناظم حکمت است که به همراه زندگی نامه ایشان در سال 1359 توسط انتشارات بامداد به چاپ رسید.
«نقد کهنالگويي» يکي از رويکردهاي اصلي نقد ادبي معاصر است که به کشف ماهيت و ويژگي اسطورهها و کهن الگوها و نقش آنها در ادبيات ميپردازد. در اين مقاله «قصه شهر سنگستان» از ديدگاه نقد کهنالگويي، بررسي و بر اساس کهن الگوهاي قهرمان، مرگ و تولد دوباره، پير دانا، سايه و خويشتن، و نمادهاي کهنالگويي درخت، کوه، دره، غار، چشمه، چاه و عدد هفت، تحليل شده است. اساس کهنالگويي اين شعر بر اسطوره «قهرمان منجي» شکلگرفته و بقيه کهن الگوها و نمادها در ارتباط با آن معنا يافتهاند. از ميان مراحل سهگانه تحول و رستگاري، رفتار قهرمان (شاهزاده) با مرحله دوم که «پاگشايي» نام دارد و داراي سه مرحله (حرکت و جدايي، تغيير و بازگشت) است، تطبيق داده شده است.
يکي از شاخههاي ادبيات تطبيقي که به مقايسه و تطبيق آثار ادبي ميپردازد «ادبيات مقابلهاي» است. در اين شيوه تاثير ادبياتي بر ادبيات يا شاعري بر شاعر ديگر در نظر گرفته نميشود و تکيه بر روي نقاط وحدت انديشه است. ادبيات تطبيقي آمريکايي نيز برخلاف مکتب فرانسه، بر همين شيوه نظر دارد. در اين نوشته بر اساس شيوه «ادبيات مقابلهاي» به مقايسه تعدادي از «عاشقانههاي» احمد شاملو و ناظم حکمت پرداخته شده است. اين شاعران بزرگ با در پيش گرفتن سبک و سياقي خاص و مدرن در عرصه عاشقانه سرايي و پيوندزدن عشق با زندگي و مبارزه و جريانات اجتماعي و اميد و تلاش و تحرک، تغزلات زيبايي را خلق کردهاند. جنبه عمومي و انساني يافتن عشق، ذهنيت غنايي تازه، شکايت اين دو شاعر از روزگار غريب عشق و نمودهاي خاص عرفان زميني در عاشقانههاي آنها، اشعاري زيبا و بيبديل و مدرن در ادبيات غنايي ترکي و فارسي پديد آورده است.