یکی از ویژگیهای بارز دوران صفوی گسترش تولید و تجارت ابریشم است که سبب بازشدن بیش از پیش پای اروپائیان به ایران، رقابتهای بازرگانی و نهایتا سیاسی شد. علاقه پادشاهان این سلسله، به ویژه شاه عباس بزرگ به توسعه روابط بازرگانی و سیاسی و همچنین استفاده از جنگافزارهای پیشرفته آن زمان اروپا در مقابله با قشون مجهز عثمانی خود عامل دیگری در تشدید این رقابتها بود. در نیمه اول قرن هفدهم، فریدریش سوم، دوک ایالت شلسویگ هلشتاین نیز به فکر افتاد که برای تولید پارچه ابریشمی در کارخانههای نساجی هامبورگ و حمل ابریشم خام ایران از طریق مسکو هیئتی را به دربار شاه صفی روانه کند. والترهینتس در مقدمه خود بر سفرنامه کمپفر میگوید: «.... هدف از این سفارتها برقراری روابط تجاری با روسیه بود. از ایران خواهان خریداری ابریشم بودند و میخواستند آن را از راهی که از مسکو میگذشت به هلشتاین وارد کنند». مأموریت هیئت مزبور به سبب انحصارطلبی هلندیان و نفوذ فراوان آنها در امر بازرگانی با شکست روبرو شد. سفر اولئاریوس به همراه هیئتی تحت ریاست اتوبروگ مان که اولئاریوس در آن هیئت سمت دبیر کل و مشاور را داشته صورت گرفته است. سفرنامه اولئاریوس، مشتمل بر سفر به مسکو و ایران در شش دفتر تنظیم شده است که از فصل سیزدهم (دفتر چهارم) مربوط به ایران میشود و این ترجمه از همین جا آغاز شده است. مترجم به جهت این که خواننده متحیر نشود، دفتر چهارم را دفتر اول و فصل سیزدهم این دفتر را فصل اول آن قرار داده است؛ لذا کتاب مشتمل بر سه دفتر و هر یک از دفترها مشتمل بر فصول مختلفی است. گزارشی را که اولئاریوس از شهرها، قوانین و آداب و رسوم حاکم بر ایران ارائه میکند، این امکان را به خواننده امروزی میدهد که وضعیت ایران در عصر شاه صفی را از دید یک نویسنده خارجی مورد بررسی قرار دهد. به نظر میرسد نگاه دوباره و بیطرفانه و مطالعه عمیق سفرنامههای که غربیها در مورد ما نوشتهاند، باعث شناخت بیشتر ما از خودمان و طرز تلقی آنها از ما ایرانیان خواهد شد.
در این مجموعه سیزده مقاله درباره جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، رجال شناسی و ادبی منطقه و مردم((لرستان)) با این عناوین گردآمده است : ((لرستان در دایرهالمعارف اسلام/ مینو رسکی زروان لرستانی))، ((سید جعفر کشفی/ مجتبی مقدسی))، ((یک روز از زندگانی گونگادین/ عبدالکریم جربزهدار))، ((بازگیرها/ علیداد برزویی))، ((پیشنهاد انضمام حکومت ولایات ثلاث به ایالت بروجرد و لرستان/ غلامرضا عزیزی))، ((چهار سند تاریخی درباره دالوندها/ حمیدرضا دالوند))، ((کارگزاران لرستان/ سید فرید قاسمی))، ((وجه تسمیه تاریخی بدرآباد/ سعادت خودگو))، ((نمایش در خرمآباد/ هرمز زندی))، ((قدم خیر/ توکل حیدرزاده خرمآبادی))، ((یک ترانه لری/ شیرین وطندوست))، ((سالنامه دانشسرای مقدماتی پسران بروجرد/ سید فرید قاسمی)) و ((یادگارهای ماندگار/ عبدالله آفاق)) .
در جلد اول این مجموعه زنان نامآور ایرانی، از عهد باستان تا دوره انقراض ساسانیان معرفی شدهاند. برخی از این زنان عبارتاند از: ماندانا، سپاکو، آریان، اسپارترا، آتوسا، مروئه، رخسان، اباکیش، فدیمه، پارمیس، آمی تیس، ساندوسه، مانیا، رکسانه، ایندوک، برسین، آپامه، رینا، رودگون، رام بهشت، انوشه دخت، آذر ناهید، نرسی دختک، پوران و آزرمیدخت. گفتنی است در کتاب، فراوان به روایات هرودت، دیاکونوف، کتزیاس، و گزنفون استناد میشود. پایان کتاب شامل "گاه شناسی " است که در آن محدوده تقریبی تاریخ حیات هر یک از شخصیتهای تاریخی متن، تعیین شده است.
با این که سفرنامه آدام الئاریوس تاکنون به فارسی ترجمه نشده بود، اما او نزد پژوهشگران تاریخ ایران، شخصیت ناشناخته ئی نیست و نام و اثرش در بسیاری از نوشته ها و ترجمه های فارسی، مربوط به دوران صفوی ذکر شده است.سفر اولئاریوس به همراه هیئتی تحت ریاست اتوبروگ مان که اولئاریوس در آن هیئت سمت دبیر کل و مشاور را داشته صورت گرفته است. سفرنامه اولئاریوس، مشتمل بر سفر به مسکو و ایران ، در شش دفتر تنظیم شده است که از فصل سیزدهم (دفتر چهارم) مربوط به ایران میشود و این ترجمه از همین جا آغاز شده است. مترجم به جهت این که خواننده متحیر نشود، دفتر چهارم را دفتر اول و فصل سیزدهم این دفتر را فصل اول آن قرار داده است؛ لذا کتاب مشتمل بر سه دفتر و هر یک از دفترها مشتمل بر فصول مختلفی است. اولئاریوس در سفرنامه اش مینویسد که ایرانیان به خاطر مذهبشان مردمان بسیار تمیزی هستند. آنها نه تنها اتاقهای خود را تمیز نگه میدارند، بلکه در تمیز نگه داشتن لباس هایشان هم میکوشند و ثروتمندانشان لباسهای نیمدار یا کثیف خود را دور میاندازند. ایرانیان مردمی با ذوق، باهوش، فهمیده، مهربان، مهمانواز، خوشرو و در موقع صحبت بسیار مؤدب میباشند، فقط در گفتن حقیقت بسیار صرفه جو هستند. پسر بچهها خواندن و نوشتن را فرا میگیرند و ملا آنها را درس میدهد. بعضی از جوانان ایرانی، فلسفه ، شعر و شاعری، هندسه ، ستاره شناسی ، فیزیک ، حقوق و طب را میآموزند و کسی که در تمام این مباحث تخصص یابد فیلسوفش نامند. اهمیت نوشتههای اولئاریوس در این است که او به عنوان یک ناظر خارجی در مورد فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی گزارش میکند. گرچه او خود یک مسیحی معتقد و مؤمن است؛ ولی در توصیف ایرانیان مسلمان سعی میکند، موضع بی طرفی خود را حفظ و بدون هرگونه تعصب مذهبی، با نگاهی محترمانه نسبت به توصیف مراسم مذهبی و آداب و رسوم ایرانیان اقدام کند. اولئاریوس در مدمت اقامت خود در ایران با ادبیات کلاسیک فارسی آشنا شد و به خصوص گلستان سعدی را بسیار جالب یافت به طوری که نسخهای از آن را به همراه خود برد. چند سال بعد که شاه صفی هیاتی نزد دوک هولشتاین فرستاد، اولئاریوس زمان را مغتنم شمرد و با کمک یکی از اعضای هیئت که مردی ادیب و دانشمند بود به نام حق وردی، به ترجمه گلستان به زبان آلمانی پرداخت و آن را در سال ۱۶۵۴ تحت عنوان گلستان ایران منتشر کرد. این نخستین شاهکار ادبی ایرانی است که به زبان آلمانی ترجمه شدهاست. این ترجمه در آن عصر چنان مورد پسند و توجه مردم آلمانی زبان شد که در مدت کوتاهی بیش از بیست بار تجدید چاپ شد. همچنین استقبال مردم آلمان از ترجمه گلستان باعث شد که اولئاریوس به ترجمه بوستان سعدی و داستانهای لقمان حکیم هم مبادرت ورزد که آنها را هم با کمال استادی و مهارت انجام داد و به طبع و نشر اقدام نمود
آدام اولئاریوس سال 1599 میلادی در آلمان متولد شد. سفرنامه او در زمان انتشار اهمیت زیادی پیدا کرد و در محافل جهان مورد توجه واقع شد و یکی از منابع و مآخذ معتبر ایران در دوران صفویه به شمار میرود. او در هنگام سفر به ایران 34 سال داشت و خاطرات سفر را روزانه یادداشت میکد و چون زبان ترکی و فارسی را میدانست، مطالعات کاملی در زندگی مردم ایران نموده است. همچنین در این سفرنامه نکات بسیار جالب و خواندنی از وضع روسیه در قرن هفدهم و خونریزیهای تزارها و جنگ تاتارها و تصرف مسکو را میتوان یافت.