نثار به کسر نون، به معنی پراکندن و افشاندن یا افشانیدن و فشاندن است و به ضم نون (نُثار) هم آمده است زرفشاندن و گوهر افشاندن و نیز گل افشاندن در شعر یادآور رسمی است کهن که آن را رسم نثار میگفتهاند. همچنین ارغوان افشاندن بر گل زرد و عنبر نثار کردن بر نسترن در شعر فرخی سیستانی در معنی اشک سرخ برگونه زرد سرازیر کردن و رخساره شاداب با گیسوان عنبربوی پوشانیدن، در بیان حال خود و معشوق یادآور آن رسم است: هر زمان چشمم فشاند بر گل زرد ارغوان هر زمان زلفش کند بر نسترن عنبر نثار
در این کتاب کوشیده شده تا درباره نکاتی درباره حافظ و شعر او بررسی صورت گیرد؛ از قبیل: بیان روند زندگانی حافظ برگرفته از متون و منابع معتبر علمی و تاریخی با استفاده از اشعار شاعران نوپرداز معاصر؛ نگاهی به ابعاد و زوایای شخصیت حافظ؛ چرایی تفأل به حافظ و چگونگی تفألزدن؛ تدوین فصلی با نام فرهنگ واژگان اشعار حافظ با بیش از دوهزار واژه؛ فراهم کردن فرهنگ اشارات و تعبیرات عرفانی اشعار حافظ با بالغ بر پانصد واژه.
در تدوین این فرهنگ به این نکات توجه شده است: 1. معنی واژهها در طول زمان دگرگون میشود؛ در دیوان حافظ لغات زیادی را میتوان یافت که معنی امروزی آنها با دوره حافظ متفاوت است؛ 2. درباره بعضی از واژهها هرچند نمیتوان گفت معنی امروز با معنی ششصد سال پیش تفاوتی کرده، ولی در پرتو دانش بشر تلقی ما نسبت به آن واژه تغییر کرده است؛ 3. در دیوان حافظ واژههای متعددی وجود دارد که در معانی گوناگون آمده است مثل روان؛ 4. حافظ استاد ایهام است یعنی در یک مصرع از یک واژه معانی مختلفی را در ذهن میآورد؛ 5. در دیوان حافظ واژههایی چند وجود دارد که به دو نوع میتوان آنها را خواند که در هر دو مورد معنیدار است که در این فرهنگ زیر عنوان «دوگانهخوانیها در دیوان حافظ» به آنها اشاره شده است و .... .
راز دلبستگی به دیوان خواجه شیراز، نهتنها در معانی بکر و لطائف حکمی با کلام قرآنی و صورتگری او در کارگاه دیده و خیال است، بلکه در موسیقی دلانگیز شعر اوست و در سماع جاودانهای که از تلفیق حیرتآور کلمات ترتیب داده است. این کتاب با نامی دیگر بر اساس متن دیوان حافظ به اهتمام قزوینی و غنی تدوین یافته، با عنوانی نهچندان منطبق بر کمیت درونمایه خود، بلکه دربرگیرنده تعداد تقریبی تکواژهها و همواژهها، یعنی ترکیبات دیوان خواجه. روال کار در این فرهنگ همان روال کلی و معمول ترتیب الفبایی است. برای مفردات فارسی تا حدامکان معادل عربی سپس اصل دری یا پهلوی و گاه اوستایی و فارسی باستان آنها آمده است.
راز دلبستگی به دیوان خواجه شیراز، نهتنها در معانی بکر و لطائف حکمی با کلام قرآنی و صورتگری او در کارگاه دیده و خیال است، بلکه در موسیقی دلانگیز شعر اوست و در سماع جاودانهای که از تلفیق حیرتآور کلمات ترتیب داده است. این کتاب با نامی دیگر بر اساس متن دیوان حافظ به اهتمام قزوینی و غنی تدوین یافته، با عنوانی نهچندان منطبق بر کمیت درونمایه خود، بلکه دربرگیرنده تعداد تقریبی تکواژهها و همواژهها، یعنی ترکیبات دیوان خواجه. روال کار در این فرهنگ همان روال کلی و معمول ترتیب الفبایی است. برای مفردات فارسی تا حدامکان معادل عربی سپس اصل دری یا پهلوی و گاه اوستایی و فارسی باستان آنها آمده است.