همگان حافظ را سرچشمه الهام گوته ـ شاعر نامدار آلمان ـ میدانند. در اینباره، مقالههای بسیاری نگاشته شده ولی نکته مهم در این زمینه تأثیر دیگر سخنوران بزرگ پارسیزبان بر گوته است. سالها پیش از ترجمه هامر ـ پورگشتال از دیوان حافظ،آدام اولئاریوس فرستاده دربار اشلزویگ ـ هولشتاین به اصفهان عهد صفوی ـ گلستان سعدی را به آلمانی ترجمه کرده بود و این ترجمه نهتنها بر گوته، بلکه بر بسیاری از شاعران و نویسندگان آلمانی زبان تأثیر نهاد. این تأثیرپذیری گاه همچون غزلهای حافظ بر صور خیال و خیالبندیهای گوته تأثیر نهاده و گاه شاعر آلمانی سخن سعدی را بیکم و کاست آورده است. هدف از نگارش مقاله حاضر یادآوری برخی از این ویژگیها و در عین حال اهمیت ترجمه گلستان سعدی به زبان آلمانی است.
چنانچه از متن کتاب گلستان سعدی در باب سوم- در فضیلت قناعت- بر می آید این شاعر و سخنسرای بزرگ علاوه بر سفرهای بسیار که یک دوره طولانی سی ساله را در برمی گیرد سفری نیز به جزیره کیش داشته است اما زمان وقوع و علت این سفر و محل دقیق توقف او در جزیره از گزارس گلستان مستفاد نمی شود. در این کتاب با شواهد و مدارک تاریخی، زمان سفر او به کیش مشخص شده است. چنان که می دانیم جزیره کیش در زمان اتابکان فارس در قلمرو این خاندان بوده و از امنیت و رونق بسیار برخوردار گردیده بود و سعدی به اتکای همین امن و آسایش که در آن عصر در فارس و بنادر حاکم بوده با خیالی راحت و آرام به جزیره کیش سفر کرده است...
دیوان شاعر ساحر خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، نسخه مورخ هشتصد و پنج هجری قمری است که توسط دکتر رکن الدین همایونفرخ تصحیح و تنقیح شده و در سال 1370 توسط مصحح به چاپ رسیده است
از انقلاب مشروطه تا روزگار ما در ایران رسمی وجود داشته است که شاید بارزترین نمونههای آن را در وجود شاعران و نویسندگان بزرگ این عصر بتوان مشاهده کرد. بیشتر این بزرگ مردان عرصه ادب از یوسف اعتصامی تا دهخدا، از عشقی و ایرج میرزا تا ابوالقاسم لاهوتی، از ملکالشعرای بهار تا خانلری، از جمالزاده نا هدایت و بزرگ علوی و جلال آل احمد، همگی در این روزگاران طوفانی و پرفراز و نشیب و استبدادهای صغیر و کبیر، هربار که فرصتی دست میداد، قلم به دست میگرفتند و به سراغ نویسندگان خارجی میرفتند تا گوشهای از ادبیات و فرهنگ دیگر کشورها را به فارسی برگردانند و خوانندگان تشنه آشنایی با ادبیات جهان را اندکی سیراب سازند. این چنین، ترجمههایی پدید آمد که هرگز فراموش نخواهد شد و بسیاری به چشم یادگاران زبان فارسی به آن مینگرند. بیتردید واپسین پوینده این راه پرفراز و نشیب یا اگر محتاطانهتر بگوییم، سرآمد واپسین نسل این ادیبان و شاعران مترجم که در سراسر زندگی هربار فرصتی فراهم میآمد، دست به کار ترجمه میشد، احمد شاملو است.
در آغاز سده هفدهم و با توجه به اهمیت ایران در دوره صفوی، نخست گلستان و سپس بوستان سعدی به زبان آلمانی ترجمه شد. این ترجمهها در عصری انجام پذیرفت که اروپا پس از پایان جنگهای سیساله، دستخوش شرایط سخت و دشوار بود. بازتاب این شرایط را میتوان در آثار ادبی دوره باروک و شعر و نمایشهای آن بازشناخت. آندرهاس گریفیوس ـ شاعر آلمانی بزرگ این دوره ـ شعرهایی دارد که به نطر میرسد برخی از آنها را با الهامپذیری از سعدی سروده است. هدف مقاله حاضر، شرح دوره باروک،ترجمههای آثار سعدی به زبان آلمانی در این دوره ادبی، سفرنامه موجود آن دوره و تاثیر آن بر سرودههای آندرهاس گریفیوس است.