اواخر سال 85 یعنی بیستم و ششم تا بیست و هشتم اسفند در شهر ازمیر یک فستیوال بینالمللی شعر برگزار شد. در این سومین دوره جشنواره، روز 21 مارس نیز به پیشنهاد ترکها از طرف یونسکو روز جهانی شعر شناخته شد که جزو برنامههای انجمن جهانی قلم هم پذیرفته شده است. موضوع آن سال جشنواره صلح بود و به همین علت کوشیده بودند حتما شاعرانی از کشورهای مخالف نیز شرکت کنند. نزدیک به 10 شاعر از گوشه و کنار جهان آمده بودند که جالبترینشان از نظر من جیمی مک کندریک از انگلستان و ایوان گاریافسکی از صربستان بود .
این کتاب دربرگیرنده نوشتارهایی درباره شعر و شاعری است؛ عناوین برخی از نوشتارها بدین ترتیب است: تولد شعر، شعر به خاطر شعر، عناصر و کارکرد شعر، سنت و استعداد فردی، موسیقی شعر، مذهب و ادبیات، هنر و آشوب، ابهام شعر، نقشگرایی، مقدمه بر اشعار هافمن، طبیعت انسان و هنر، ادبیات امروز، چشمانداز ادبیات، هنر و هنرمند و ... .
«جادوی شعر در کلام نهفته است» با عنوان فرعی «شش شاعر قرن بیستم» به همت نشر چشمه در سال 1385 چاپ و منتشر شد. کامران جمالی اول شاعر ثم مترجم، در این اثر شعرهای چهار شاعر آلمانی را به نامهای پاول سلان، اینگه بورگ باخمن، راینر ماریا ریلکه و گئورگ تراکل بررسی کرده و دو شاعر روس الکساندر بلوک و یوگنی یفتوشنکو را هم تنگ آنها. آخر کار هم به پابلو نرودا مشغول شده و ترجمههای گوناگون را که از آثارشان به فارسی در آمده نقد و بررسی کرده است. جمالی در این کتاب علاوه بر ترجمه و ارایه شعرهایی از این شاعران، به موضوع چالش برانگیز چه کسی باید شعر ترجمه کند و چگونگی ترجمه شعر نیز پرداخته است.
این کتاب حاصل سالها گردآوری اسناد و تحقیق و حضور سپانلو است در نهادی که آن را پایاترین، مؤثرترین و پربارترین نهاد فرهنگی ایران میدانند. تاریخ کانون نویسندگان ایران بخش برجستهای از تاریخ روشنفکری ایران و بخش مهمی از تایخ معاصر کشور ماست و هم از اینرو که پژوهشها و خاطرات در این زمینه از اقبال گسترده علاقمندان به تاریخ و مباحث فرهنگی و اجتماعی و سیاسی برخوردار است. فصل اول حیات کانون نویسندگان ایران را از تولد این نهاد در سال 1326 تا 1329 پی گرفته و فصل دوم با عناوینی چون اتحادیه تضادها، شبهای انستیتو، کانون در انقلاب و ... سرنوشت کانون را در سالهای انقلاب دنبال کرده است. فصل آخر کتاب به تاریخ جمع مشورتی کانون نویسندگان اختصاص یافته و حوادث سالهای اخیر را بازگو کرده است.
انقلاب مشروطیت ایران فرهنگ و ادبیات ویژه خویش را آفرید. این یکی از سه جنبش مهم سیاسی ترایخ ایران به شمار میرود که آفریننده سرفصلهای ادبی بوده است؛ اما اگر فرهنگ و ادبیات بازتابی از تحولات اجتماعی است، به نوبه خود بانی و مقوم تحولات اجتماعی نیز میتواند باشد و در مواردی حتی به شکل طلایه جنبشها درمیآید تا آنجا که تشخیص این امر که میان فرهنگ و تحولات اجتماعی کدام علت است و کدام معلول، از نظرگاه تاریخ دشواریها دارد. در این کتاب به چهار شاعر جنبش مشروطیت یعنی عارف قزوینی، میرزاده عشقی، ملکالشعرای بهار و فرخی یزدی پرداخته شده و شعر و زندگی آنان مورد بررسی قرار گرفته است.