در قطعات خوشنویسی شده دو مرقع سلطان یعقوب، گردآورده سده نهم ق در ایران، محفوظ در کتابخانه خزینه اوقاف توپقاپوسرای استانبول، کاغذهای تزیینی دیده میشود که درآنها فنون مختلف هنری به کار رفته است، از جمله فن زرافشانی که در این مقاله به بررسی آن پرداخته شده است. در قطعات این دو مرقع سه روش زرافشانی قابل تشخیص است: روش زرافشانی با ورقه زر و دو روش متفاوت زرافشانی با استفاده از محلول زر. مرلف در شرح این سه روش به اصطلاحات به کار رفته در رساله منظوم جلدسازی اثر سیدیوسف حسین و گلستان هنر قاضی احمد قمی و منابع دیگر اشاره میکند و چنین نتیجه میگیرد که میتوان طریقه اول را افشان لینه، طریقه دوم را افشان حل کرده و طریقه سوم را افشان غبار دانست. مؤلف همچنین در این مقاله به آهار زدن کاغذ پیش از افشاندن زر، روش افشانگری سنتی ژاپن و افشان زر به وسلیه عکاسی نیز اشاره میکند.
این کتاب با نگاهی موشکافانه به بررسی آثار اختراع عکاسی بر سبک های نقاشی و هنرمندان بزرگ جهان می پردازد. این بررسی از اولین کاربردهای "اتاقک تاریک" توسط نقاشان اروپایی آغاز شده و تا استفاده متنوع از دست آوردهای جدید عکاسی توسط هنرمندان معاصر گسترش می یابد. همچنین پیدایش سبک های جدید نقاشی که به گونه ای متاثر از تکامل فن عکاسی بوده اند مورد توجه قرار گرفته و آثار هنرمندان برجسته این سبک ها مورد مطالعه و نقد قرار گرفته است. در آخرین بخش این کتاب به تحولات هنر نقاشی دوره قاجار و تاثیر رواج عکاسی بر شیوه نقاشان و مصوران آن روزگار توجه شده است که این مطالب خوانندگان علاقمند را با نکات تازه ای در مورد علل رواج واقع گرایی در بین نقاشان ایرانی آشنا می کند."
در عکاسی مانند بسیاری از رشتهها، قوانینی باعث موفقیت یا شکست میشوند. تقریباً تمام عکاسان حرفهای که عکسهای تبلیغاتی میگیرند، اعتقاد دارند که عکس محو و نامشخص هیچ ارزشی ندارد و همه آنها عکسهای زیاد نوردیده را کاملا بیارزش میدانند. عوامل فنی و تکنیکیای که از ابتدای فرایند عکاسی رعایت میشوند، برای به دست آوردن تصویر مطلوبی است که به واقعیت وفادار است. تلاش برای دستیابی به وضوح در عکاسی، موجب پیشرفتهای زیادی در دانش دید و نور شده و میل به رنگهای سیاه مطلوبتر و تضاد رنگی منجر به تحقیقات شیمیایی شد که ویژگیهای نمکهای نقره را آشکار کرد. از این زمان به بعد، معیارهای کیفی به وجود آمد، رقابتهای بینالمللی روزافزون بین آژانسهای عکاسی و تصاویر منتشر شده از بهترین عکسهای سال بر نفوذ آن معیارها افزود.
دیباچه قطب الدین محمد قصهخوان در سال 969هـ. بر مرقع شاه طهماسب صفوی نگاشته شده است و به لحاظ اهمیتش در تاریخ کتابآرایی دوران صفوی مورد استفاده دیگر هنرشناسان قرار گرفته و الگویی برای مرقعات دورههای بعدی بوده است. احمد قمی در گلستان هنر از آن استفاده کرده است، اما ذکری از این مأخذ نمیکند و گاه مندرجات آن را تحریف نموده و به جای نام قطبالدین قصهخوان نام امیر غیب بیک را درج کرده و مرقعاتی چند بر آن افزوده است به گونهای که برخی معاصران به سهو آن را دیباچهای غیر از دیباچه قصهخوان پنداشتهاند. تاکنون دو نسخه ازمرقع شاه طهماسب شناخته شده است.نسخه نخست با تاریخ 1057 هـ. به شماره 691 در کتابخانه ملی تهران و دیگری ظاهراً از سده دوازدهم هجری به شماره 6086 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران محوظ است. در مقاله حاضر چاپهای مختلف این متن با یکدیگر مقایسه شده و با نسخه خطی کتابخانه ملی که قدیمترین نسخه بهجای مانده از این متن است مقابله گردیده و موارد اختلاف تعیین گردیده است. ضمن اینکه مقایسهای میان اشعار عبدی بیک شیرازی در آثارش با ابیات نقل شده در دیباچه آورده شده است.