فتحلی شاه، دومین پادشاه سلسله قاجاریه، به سبب علاقهای که به کتب نفیس و آثار هنری داشت به تأسیس کتابخانهای در کاخ گلستان همت گماشت و برای تجهیز آن به گردآوری جمعی از ادیبان و هنرمندان در دستگاه خود پرداخت و با همکاری آنها، کتابخانه شاهنشاهی را که بعدها در زمان ناصرالدین شاه، به «کتابخانه سلطنتی» تغییر نام داد، تأسیس نمود و آنجا را به گنجینهای از کتب نفیس علمی و ادبی که دارای ارزش هنری بودند تبدیل کرد و آثار هنری و علمی گذشتگان از قبیل کتابهای باقی مانده از شاهان صفویه و زندیه و همچنین ذخایر نادرشاه و غیره را در آن جای داد. در زمان محمدشاه این کتابخانه مانند سایر ارکان مملکت در تحت سلطه حاجی میرزاآقاسی قرار گرفت. اما وی در عین حفاظت از آنجا، و افزایش منابع آن، از بخشش نفایس کتابخانه به عنوان پاداش و هدیه به دیگران ابایی نداشت. تا این که ریاست کتابخانه، بنا به تقاضای ناصرالدین میرزا ولیعهد به او واگذار گردید که در طول پادشاهی وی تا زمان مرگش همچنان ادامه داشت. ناصرالدین شاه در سراسر دوران ریاست خود بر کتابخانه به جمعآوری و خرید کتب و مرقعات، تابلوهای نقاشی و سایر آثار هنری پرداخت و با سعی و تلاشی که در نگهداری آنها به کار برد، کتابخانه را بیش از پیش غنی ساخت.
معرّفی مفاخر و شناخت شخصیتهای هر جامعه، نشاندهنده اعتلای فرهنگی آن جامعه است. از طرفی توجّه به موفقیّتهای بزرگمردان این مرز و بوم، چراغ راه و مشوِّق آیندگان است که گفتهاند: «ره چنان رو، که رهروان رفتند. در دوره قاجاریه علاوه بر القاب اختصاصی که به افراد مهم و شاخص اعطا میشد، شاهزادگان، درباریان، رجال سیاسی و کارگزاران عالیرتبه دولت ملقب به القابی با پسوند «السلطان»، «السلطنه»، «الدوله»، «الملک»، و «الممالک» بودند. این پسوندها از نظر اهمیت و ارزش در مراتب مختلفی قرار داشتند. در میان مضافها، نامهایی چون «آصف»، «مشیر»، «مجد»، «ظهیر»، «رکن»، «اعتماد»، «امین»، «شجاع»، «شعاع» و «حشمت» اهمیت بیشتری داشتند اما نحوه ترکیب مضاف با مضافالیه در درجه و مرتبه لقب موثر بود. مثلا لقب نصرالله خان نائینی از مصباح الملک به مشیرالملک و سرانحام به مشیرالدوله ارتقا یافت و این نشاندهنده برتری «مشیر» بر «مصباح» و «الدوله» بر «الملک» بود. همچنین عامل دیگری که در مرتبه و درجه لقب تاثیر داشت، شان و منزلت صاحب لقب بود. در این دوره علاوه بر القاب، کاربرد عناوینی چون «نواب» و «جناب» نیز مرسوم بود. عنوان «نواب» و واژه «والا» برای شاهزادگان و عنوان «جناب» به وزرا اختصاص داشت. «جناب» هم مانند القاب توصیفی طرفداران زیادی داشته و حتی عدهای برای دریافت آن پیشکشهایی به شاه تقدیم میکردند. عناوین «نواب» و «جناب» با واژههایی چون «اشرف»، «اعظم»، «ارفع»، «امجد» و «مستطاب» به کار میرفت اما گاهی واژه «اشرف» به تنهایی برای بعضی از رجال و بزرگان لقب محسوب میشد. «پرنس» نیز مانند دو عنوان «جناب» و «آلتس» مخصوص رجال درجه اول بود و بعضی آن را لقب میپنداشتند. علاوه بر القابی که متناسب با شان و منزلت افراد به آنها اعطا میشد، القاب دیگری نیز که از مشاغل و مناصب افراد منتزع میشد، مورد استفاده قرار میگرفتند مثل مستوفی الممالک (برای رییس مستوفیان)، معیرالممالک (برای رییس خزانهداری)، منشیالممالک (صاحب دیوان)، ملک الشعرا، ملکالمتکلمین و... ...ناصر الدین شاه در ورق اول این سفر نامه به خط خود نوشته است: «اخبار سفر شما در رکاب برای این بود که اینجا بیکار بود. خیال کردیم در خراسان وآن طرف ها احتمال داده اند خدمت حضرت لزوما حکم شود که متصدی بشود والبته در این سفر بی کار نباید بماند و نخواهم گذاشت که سفر شما بی ثمر بشود ، اما حال چیزی نگوید که شهرت بی جا بکند و اسباب اخلال فراهم بیاورد» خوشبختانه بنابر گفته مصحح کتاب نسخه سفرنامه ، اگرچه به خط دو خوش نویس است ، ولی امین لشکر خود آن را دیده و در آن اضافات و اصلاحاتی کرده است .در این سفرنامه آنچه بیشتر می تواند قابل توجه باشد ،عبارت است از: اطلاعات درباره شهرهای خراسان ومعرفی اشخاص محلی اطلاعات سیاسی و مرزی و درباره سرحدات و آخال و حرکت روسها اطلاعات درباره خلقیات و حالات رجال همراه . اطلاعات درباره طرز سفر خورد و خوراک اطلاعات جغرافیایی و قومشناسی ذرباره راهها ، ساختمانها ، شهر ها ،آبادیها ، طوایف و اقوام سر راه
در پژوهش حاضر کوشیده شده ضمن بررسی تاریخی تحولات اجتماعی مانند نقش مذهب و چگونگی حرکتهای مذهبی سیاسی، تغییرات تشکیلات اداری در چارچوب رویدادهای سیاسی و اقتصادی ایران عصر قاجار معرفی و ارزیابی شود. افزون بر آن مباحث تنظیمات و قوانین در دوران قاجار تاسیس انجمنها و احزاب و گسترش آنها از جمله موارد قابل توجه در بررسی حاضر است. در آغاز کتاب منابع این اثر و محتوای آنها معرفی شده است. روند گسترش تاریخی قاجار، حکومتهای عصر قاجار، ساختار حکومت در دوران قاجار (نظام و تشکیلات اداری حکومت، و تقسیمات کشوری و اداری)، سازمان لشکری در دوران قاجار، سیاست مذهبی در عصر قاجار، طبقات و سلسله مراتب اجتماعی در عصر قاجار، تنظیمات و قوانین در دوران قاجار، سیاستهای فرهنگی در عصر قاجار، روابط خارجی ایران در دوران قاجار، امتیازها و قراردادهایی که از جانب اتباع و یا دولتهای بیگانه با ایران منعقد شده است، جنبشهای اجتماعی ایران در عصر قاجار، و گسترش گروهها و احزاب سیاسی در عصر قاجار.
این کتاب مجموعهای است از مطالب مربوط به سفرهای هفتگانه ناصرالدین شاه به قم که حاوی نکات فراوان تاریخی و فرهنگی است. این کتاب افزون بر خاطرات شخصی ناصرالدین شاه در سفرهای چهارم تا هفتم، حاوی مطالبی مربوط به سفرهای وی به قم است که هر سفر به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است. در خاتمه کتاب نیز اسنادی مربوط به وقایع و مسائل مربوط به شهر قم و همچنین نگاه سفرنامهنویسان فرنگی به این شهر در دوره ناصری درج گردیده است.
سفرنامه دوم ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ که در این کتاب آورده شده، در مدت چهار ماه و نه روز طی شد و تفاوت عمده آن با سفر اول و سوم، عدم عزیمت وی به انگلستان است. در صورتی که در دو سفر دیگر خاطرات بسیاری از کشور انگلستان و ملاقات خود با ملکه ویکتوریا و دیگر کسان به رشته تحریر درآورده است. در این سفر شاه به عزم فرنگستان در آخرین روز ربیع الاول 1295 از تهران عبور نموده و ضمن عبور از کرج، قزوین، سیاهدهن، ابهر، زنجان، تبریز، صوفیان، مرند و گلینقیا با عبور از ارس به قفقاز وارد میشود. در آن سوی مرز از شهرهایی چون نخجوان، ایروان، تفلیس و ... بازدید نموده و پس از حضور در مسکو و ملاقات با امپراطور و سایر امرای کشور و لشکری، به آلمان عزیمت میکند. پاریس مقصد بعدی وی بوده و سپس به استراسبورگ سفر میکند و بعد به اتریش و وین و سپس عزم بازگشت به ایران مینماید و در روز هشتم شعبان وارد تهران میشود. در این سفرنامه شاه به شرح جزئیات موزهها، باغ وحش، مجالس رقص و شبنشینی، ضیافتهایی که به مناسبت حضور وی ترتیب داده میشده و ..... پرداخته و وقایع را با قلم خود به تصویر کشیده است.