شاعر شیرین کلام و خوش بیان کمال خجندی که در سده چهاردهم میلادی زندگی کرده است، در تاریخ ادبیات مردم فارسی زبان با آثار دلانگیز و بخصوص با غزلیات دلنشین خود شیفتگان ادب گهربار فارسی را شیدا نموده است. غزلیات ساده، پرمعنا و رنگین او که به گویش مردم تمام مناطق فارسی گویان جهان خیلی نزدیک است، در زمان خود شاعر و بعد از وفاتش نیز خیلی مشهور و شناخته شده بود و هست. از این رو از این کلام پراحساس و هیجان انسانی عاشقانه و معشوقان، سازندگان و خوانندگان و عموماً دلدادگان آفریدههای او لذت معنوی برده، اندیشه و افکار خویش را با این گفتههای پر از فکر بکر صیقل میدهند. ما در این مقاله مختصر قصد نداریم درباره تمام آثار این شاعر نازک بیان سخن برانیم. در اینجا در مورد کتابی که محقق جوان ب. مقصوداف ـ که سالهاست به تحقیق و تحلیل آثار کمال مشغول است ـ نگارش یافته یادآور میشویم.
این کتاب دارای چهار فصل و مجموعا دربرگیرنده زندگی و آثار ۲۲۷ نفر از پارسی سرایان قفقاز است. هر فصل به شاعران یک منطقه قفقاز (آران، ارمنستان، داغستان، گرجستان) اختصاص یافته است. نخستین شاعری که زندگی و احوالش در این مجموعه معرفی شده، «ابوالعلای گنجه ای» متوفی به سال ۵۵۴ ه.ق و آخرین آنها، «ناظم ایروانی» متولد سال ۱۳۴۲ ه. ق است. در پایان کتاب نیز فهرست ماخذ و منابع به ترتیب الفبایی تخلص یا نام مولفان آمده است.
رستم و اسفندیار برجستهترین، نیکترین و مهمترین پهلوانان شاهنامهاند؛ از اینرو برخورد این دو یل از وزن و حساسیت خاصی برخوردار است. اسفندیار شاهزادهای جوان است، با چشم به تختی که شایستگی آن را دارد. او برخلاف گشتاسب، نه یک موجود آزمند و متزلزل و فریبکار، بلکه دلاور شکستناپذیر و مقدسی اس تکه برای نیکترین دینها و اندیشهها شمشیر زده است. رستم در مقابل او، پهلوان قرون و ابرمردی است که تبلور تکاپو و رنج مردانه یک تبار است. در این کتاب افزون بر مقدمه، سه مقاله پیرامون رستم و اسفندیار و همچنین متن آن از روی نسخه شاهنامه چاپ مسکو آمده است.
افسانه یکی از ژانرهای خیلی گسترده، مشهور، سرگرمکننده، تربیتدهنده و دوستداشتنی مردم است که برای رشد کمالات معنوی انسان در دوام چندهزارساله نقش برازنده را اجرا نموده است. در این کتاب درباره اصطلاح علمی، تفاوت ژانر افسانه از ژانرهای دیگر، تاریخ گردآوری، نشر و تحلیل فقط افسانههای مردم فارسیزبان ـ در ایران، افغانستان و تاجیکستان ـ سخن گفته شده است.
افسانهها بهطور کلی در زندگی و ادبیات هر قوم و ملتی دارای اهمیت و شایسته مطالعه است. در کولاب و منطقههای دیگر سرزمین ختلان نیز افسانه دارای جایگاه ویژهای بوده و توجه محققان را بهمنظور گردآوری فولکلور مردم این منطقه برانگیخته است. نگارنده این مقاله نیز چند سالی است که به گردآوری مواد فولکلوری مشغول بوده و در طی سالها تحقیق و براساس دیدهها و پرسشها به این نتایج دست یافته است: 1. افسانه همچنان بین مردم کولاب معمول است؛ 2. در بین افرادی که سی تا پنجاه سال دارند، دانندگان افسانه وجود دارد؛ 3. در بین اشخاصی که بین هجده تا سی سال دارند، افراد خیلی کمی افسانه میدانند و توجه کمتری به شنیدن و نقل آن دارند؛ 4. در بین خردسالان و جوانانی که از چهار تا پانزده سال دارند، ادامه داشتن سنت افسانهگویی را میتوان مشاهده کرد. البته، این نتایج براساس دیدهها، شنیدهها و پرسشهای سالهای گوناگون فقط یک نفر صورت گرفته است و برای رسیدن به نتایج صحیح کارهای میدانی دقیق لازم است و مهمترین این کارها پیش از همه ثبت کردن افسانههاست؛ بهطوری که اگر این متنهای افسانهای در ویدئو ثبت شود، برای پژوهندگان مواد علمی ارزندهای بهجای خواهد ماند