اخیراً در ضمن مطالعات مربوط به فنون عروض و قافیه و جستجوی نسخههای خطی این حوزه، دانستم که در میان نسخههای خطی دکتر کارو میناسیان (دانشگاه لس آنجلس، کالیفرنیا)، مجموعهای هست از قرن یازدهم به شماره 34 که چند برگ آن حاوی اطلاعاتی مهمی است در حوزه فرهنگنویسی و همچنین عروض، و هر یک به جهتی اهمیت و تازگی دارد. به نظرم رسید آگاهی از آن برای اهل تحقیق خالی از فایده نباشد، از این رو فراخور مطالب مذکور گزارشی نوشتم که امیدوارم قبول افتد.
«فرهنگ رشیدی» از جمله چند فرهنگ فارسی معروف است. این کتاب اثری است از سیدعبدالرشید تتوی. این کتاب ظاهرا نخستین فرهنگ انتقادی فارسی است که در سال 1064 قمری نوشته شده است. نویسنده بعد از دیباچه، با رعایت حروف تهجی اول و دوم، فرهنگ لغتی در 25 باب ترتیب داده است. منابع اصلی نویسنده، فرهنگ جهانگیری و فرهنگ سروری بوده است. او با تلخیص فرهنگهای پیشین و اصلاح بدخوانیها و نقد لغات و شواهد، طرحی نو در فرهنگنویسی درانداخته است. نویسنده بعد از آوردن لغات، استعارات هر باب را ذکر کرده که البته شمار زیادی از آنها در زمره کنایات میگنجد.
کتاب حاضر برگزیدهایست از نثر کتاب المعجم فی معاییر اشعار العجم از آثار گرانقدر شمس قیس رازی. کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم مشتمل است بر سه فن: عروض، قافیه، نقدالشعر که در سنه 614 در شهر مرو نوشتن آن آغاز گردید. نثر شمس قیس نثری است پخته و جزیل از نوع کلیله و دمنه بهرامشاهی و مرزبان نامه و نظایر آن، و اکثرمتمایل به صنایع بدیعی است، نهایت آنکه ذوق سجع پردازی و سلیقه جناس آفرینی نوشته او را به تکلف نکشانده و طبع صنعت آرای، معنی را فدای لفظ نساخته است.همچنین میتوان نثر این کتاب را طلایه ظهور نثر مشکل قرن هفتم و هشتم قرار داد که منشیان بزرگ مانند عطاملک جوینی و رشیدالدین فضلالله و خواجه نصیرالدین طوسی آن را رواج دادند و دنبالهاش به ظهور تاریخ وصاف کشیده شد که نمونه کامل نثر مغلق، مصنوع فارسی است. با اینهمه جای آن دارد که شمس قیس را همپایه نثرپردازان بلند پایه نثر دری بدانیم و نثر او را بازمانده نثر شیوای غزنوی و سلجوقی محسوب داریم
لطفالله حلیمی یکی از فرهنگنویسان قرن نهم هجری است که شاید در اوایل قرن دهم نیز زیسته باشد. او ترکی و فارسی و عربی را خوب میدانسته اما فارسی را رجحان مینهاده؛ زیرا خود به فارسی شعر میگفته است. از او آثاری باقی مانده است که در این کتاب به معرفی فرهنگهای وی پرداخته شده که یک سوی آنها فارسی است. فرهنگهایی که در این کتاب معرفی شدهاند، به ترتیب عبارتند از: بحر الغرایب، نثار الملک، لغت حلیمی و مصرحه الاسماء.
میرزا رضیالدین محمد مشهدی، متخلص به دانش، فرزند میرزا ابوطالب فطرات، از تواناترین سرایندگان سده یازدهم هجری است. وی شاعری کمگوی و گزیدهگوی بوده و شعرش شاید از هیچ یک از گویندگان بزرگ عصر صفوی کمتر نباشد، اما شهرتی درخور مقام خود نیافته است. دیوان دانش را شاعر گرانقدر و محیی دواوین ارزشمند عصر صفوی، محمد قهرمان، براساس مقابله پنج نسخه خطی، و با مراجعه به تذکرهها و فرهنگهای حاوی شعر دانش و بهرهمندی از ذوق و مهارت ادبی، تصحیح کرده، و به همراه نمونه تصویر نسخههای مورد استفاده مقدمه و تعلیقات سودمند، توضیح اهم لغات و اصطلاحات، فهرست اعلام و غزلها و منابع و تصویر بخشی از نسخه خطی کتابخانه دانشگاه تورینو، در سال 1378 در مشهد به طبع رسانیده است. شعر دانش، سرشار از مضامین بکر و معانی رنگین است. در سراسر دیوان او ـ به ترتیب فراوانی ـ سخن از طبیعت (گل، بهار، پرنده)، موسیقی (ساز، نغمه، مطرب)، خمر(می، مستی، بادهگساری)، نقاشی (رنگ، طرح، صورت) و عناصر و مضامین وابسته به آنهاست. او با این چیزها زندگی میکند و بدان عشق میورزد و گویی عشق و عاشقی را بیشتر برای تکمیل این بزم میخواهد.