دیوان شاعر ساحر خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، نسخه مورخ هشتصد و پنج هجری قمری است که توسط دکتر رکن الدین همایونفرخ تصحیح و تنقیح شده و در سال 1370 توسط مصحح به چاپ رسیده است
متن دیوان حافظ هرگز از اختلافات مختصر قضاوتی و ذوقی خالی نیست. تنها کاری که محققان و مصححان میتوانند در این میان انجام دهند، ازبینبردن اغلاط و اشتباهات فاحش است. مؤلف این کتاب نیز از اظهارنظر ذوقی پرهیز کرده و سعی داشته تا قضاوت بیغرضانه و منطقی درباره قرائتهای مختلف مضبوط داشته باشد و در مواردی با کمک درکی که از مطالعه چندساله حافظ داشته، برخی کلمات و عبارات را قبول یا رد کرده است. تلاش وی دو جنبه داشته: یکی آنکه قرائت صحیح کلمه را در شعر از میان دیگر قرائتها پیدا کند و دیگر آنکه غزلهای اصیل را از غزلهای مشکوک یا مردود تمییز دهد.
گلشن راز شيخ محمود شبستري، يکي از ارزندهترين آثار عرفان نظري بر پايه انديشههاي ابن عربي است که شيخ، آن را در پاسخ به پانزده و به روايتي، هفده سوال امير حسين هروي، به نظم آورده و در آن به اصول عرفان و تصوف اسلامي پرداخته است. در اين مقاله، از ديد منبعشناسي به بررسي احاديث آن پرداخته شده است و نشان داده شده که کدام يک از احاديث موجود در گلشن راز در منابع بيشتري آمده و مورد اعتناي گردآورندگان بيشتري قرار گرفته است که اين دسته از احاديث، بيشتر ناظر به انديشههاي عرفاني و کشف و شهود است خاصه خود شيخ نيز، با فلسفه ميانه خوبي نداشته و عقل و استدلال را در راه شناخت حقايق ضعيف و ناتوان ميدانسته است. و همچنين، نشان داده شده که کدام يک از احاديث، ابيات بيشتري از اين منظومه را به خود اختصاص داده که اين احاديث نيز، بيشتر بيانگر انديشه وحدت وجودي است.
حدود هفده سال پیش از افتخار شاگردی در محضر استاد علامه مفضال جناب آقای سید حسن آقا قاضی طباطبایی را در دانشکده ادبیات تبریز داشتم، روزی صحبت از منشآت امیرنظام گروسی و تصحیح آن به میان آمد، و قرار شد این کمترین تحت راهنماییهای استاد این مهم را انجام دهد، استاد قبل از هر چیز نسخه چاپ سنگی منشآت را از کتابخانه شخصی خود به بنده مرحمت فرمودند تا بازنویسی متن را شروع و اشکلالات آن را یادداشت کند. متأسفانه با فوت شدن استاد این کار نیمه تمام و کتاب استاد نیز نزد حقیر به یادگار ماند. حال پس از گذشت سالها حواشی آن زندهیاد را به ترتیب صفحات از هامش صفحات کتاب مذکور استخراج کردم و با عبارتی که درباره آنها بود آوردم؛ و برای چاپ به مجله زبان و ادب تقدیم کردم، تا در صورت صواب دید آن را چاپ کنند.