کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
طبیعت نامحدود صورت متناسبی است از حقیقت خود یا اصل وجود. دامنه دانش وسیعتر از ملاحظاتی است که در زمانها پایه علمی قرار می گیرد، زیرا دانش طبیعت به وسعت همه طبیعت است که بشر در زمانها به قدر ترازوی خود آنرا می سنجد و به همین جهت است که عمر قوانین علمی جاودان نیست و آن مقرراتی هم که نسبتا صاحب زمان بیشتری هستند معادلات آن نزدیک تر یا متکی به اصل ثابت وجود و فطرت می باشد. مولف کتاب سعی دارد ضمن رساله خود تا انجا که ممکن است رابطه و اتصال بی فاصله فیزیک و متافیزیک را که نتیجه یک اشتباه کوچکی است از میان بردارد و واقعیت طبیعت را بنابر شایستگی های او توضیح دهد.
ادبیات تطبیقی یکی از دانشهای نوپا، مفید و کارآمدی است که ادبیات کلیه ملل جهان را در مجموعهای به هم پیوسته و مقولهای واحد (علیرغم اختلافات شکلی و زبانی) معرفی میکند. مسلماً بسیاری از شاعران ایران زمین با سایر شاعران جهان (از جمله شاعران عرب) در شعر و زبان همانندی دارند. در آثار هر شاعری مضامین مختلفی مانند مضامین ادبی، سیاسی و اجتماعی به چشم میخورد، اما میان اشعار ملکالشعرایبهار و محمود سامی البارودی دو شاعر معاصر ایرانی و عرب، همانندیهای بسیاری وجود دارد. با توجه به همانندیهای شعر این دو شاعر در این مقاله، سعی بر آن است تا مضامین مشترک شعری آنان مورد بررسی قرار گیرد.
بینامتنیِ شخصیّتهای ادبی ـ تاریخی، یکی از فنون هنری شعر است که در دوره معاصر، فراوان توسط شاعران معاصر عرب به کار میرود؛ در میان این شخصیّتها، شاعران کلاسیک گذشته بهسبب نزدیکی فکری و ذوقیای که با شاعران معاصر عرب دارند، سهم بیشتری از این فراخوانی را به خود اختصاص میدهند. در میان شاعران گذشته، بینامتنی ابوالعلاء المعرّی که بهعنوان فیلسوف الشّعراء شناخته شده و نظرات فلسفی و طرز زندگی عجیبی داشته و علیرغم نابینایی، خود یکی از بزرگترین شاعران دوره طلایی ادبیّات عرب بوده است، سهم بسزایی از این بینامتنیها را از آن خود کرده است. در مقاله پیشِ رو قصد آن است که بینامتنی شخصیّت معرّی بهعنوان یک روش نقدی جدید که توسط شاعران معاصر به کار گرفته شده است، بررسی شود و چگونگی این بینامتنی نزد شاعرانِ پیشروی این فن ذکر گردد.