بن‌مایه‌ها از مهم‌ترین عناصر قوام بخش حکایت‌های سنتی فارسی‌اند که علاوه بر ساختار، جهات معنایی و زیبایی شناختی آنها را نیز تقویت می‌کنند. خاستگاه بن‌مایه‌های داستانی، متعدد و گاه نامشخص است: برخی از آنها از عناصراسطوره‌ای و بعضی دیگر زاده فرهنگ مردم‌اند؛ تعدادی وجه تاریخی دارند و شماری نیز وجوه دینی و اعتقادی و... . بن‌مایه‌ها طی قرن‌ها، هم تغییر کارکرد می‌دهند و هم از حوزه‌ای به حوزه دیگر نقل مکان می‌کنند. یکی از این بن‌مایه‌های پرکاربرد در فرهنگ ایرانی، «کلاغ» است که به سبب خصلت‌ها و کارکردهای متنوع و گاه متضادش، پرنده‌ای چندوجهی به شمار می‌‌آید و ردپای او را در اسطوره، دین و فرهنگ عامه می‌توان سراغ گرفت. برای حضور کلاغ در متن‌ها و روایت‌های داستانی، دو خاستگاه مهم می‌توان برشمرد: اساطیری و دینی. این پرنده در خاستگاه اساطیری‌اش با خورشید و روشنایی پیوند دارد، پیام‌آور خدای خورشید است، خوش یمن است و نماد عقلانیت و دوراندیشی؛ اما در خاستگاه دینی‌اش، بانخستین داستان‌های دینی، یعنی برادرکشی قابیل وارد باورهای مردم و ادبیات شده و جایگاهش به عنوان نماد مرگ، گورکنی و تاریکی تثبیت شده است. با این همه، این بن‌مایه در حوزه‌های اسطوره و دین محدود نمانده و حضوری چشمگیر درفرهنگ عامه نیز داشته است. هدف این پژوهش، مطالعه کارکرد بن‌مایه کلاغ و چگونگی تطور آن از اسطوره تا فرهنگ دینی و فرهنگ مردم است. بررسی کارکرد این بن‌مایه از گوناگونی حضور و سیر تطور آن پرده برمی‌دارد و بخشی از تفاوت اسطوره، دین و فرهنگ عامه را به نمایش می‌گذارد.

منابع مشابه بیشتر ...

66420cee1b007.jpg

کشته خویش (مجموعه پنجاه مقاله)

احمد اقتداری

احمد اقتداری در اوائل 1304 در لار متولد شد. تحصیلاتش را در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به پایان برد و در جوانی مدتی رئیس فرهنگ لارستان و مدتی شهردار لار بود. رکن‌زاده آدمیت زندگینامه مختصر او را در جلد پنجم دانشمندان و سخن‌سرایان فارس درج کرده است. اقتداری سپس به تحقیق روی آورد و در این حوزه نامدار شد. احمد اقتداری پسر مرتضی قلی خان اقتداری گراشی و نوه حسنعلی خان گراشی است. حسنعلی خان در وقایع مشروطیت نایب‌الحکومه لارستان و هوادار قوام‌الملک شیرازی (حاکم فارس) و «مستبدین» بود. آقا سید عبدالحسین لاری، که مشروطه‌خواه بود، علیه او قیام کرد و حسنعلی خان و هفتاد نفر از همراهانش را، که گراشی و اوزی و بیرمی بودند، کشت. این ماجرا منشاء اختلافی است که تا سالها میان لاری‌ها از یک سو و گراشی‌ها و اوزی‌ها و بیرمی‌ها از سوی دیگر دوام آورد. استاد اقتداری آثار بسیاری در حوزه تاریخ جنوب به چاپ رسانده که می‌توان به «فرهنگ لارستانی»، «لارستان کهن»، «خلیج فارس»، «کشته خویش»، «از دریای پارس تا دریای چین»، «کاروان عمر»، «خاطرات سدیدالسلطنه»، «یک‌صد و پنجاه مقاله در زمینه‌های ایرانشناسی و خلیج فارس» و ترجمه «الفوائد ابن ماجد» اشاره کرد. «زبان‌های محلی و فولکلور خلیج فارس»، «سرگذشت تاریخی چهار جزیره در خلیج فارس»، «تاریخ و جغرافیای خلیج فارس»، «خلیج فارس و آشنایی با امارات آن»، «محاکمه خلیج فارس‌نویسان» و «خلیج فارس و نام آن» نیز برخی از مقالات این پژوهشگر به‌شمار می‌آیند. ...شوش یکی از قدیمی ترین شهرهای جهان است. حفاریهای باستان شناسی نشان می دهد که این منطقه در 9000 سال پیش از میلاد محل سکونت کشاورزان بوده .آنها از زندگی خود آثاری بر جای گذاشته اند که اکنون به صورت تپه های گوناگون باستانی کشف شده است .در 5000 سال پیش از میلاددر این مکان مردم در قلعه زندگی می کردند و از4000سال پیش زندگی در شوش به صورت شهری در آمده است. این منطقه که بین رودهای کرخه و دز قرار دارد پایتخت سیاسی ایلامیها بوده است. قلعه ایلامیها روی تپه ای در مرکز شهر شوش واقع بوده که فرانسویها روی آن قلعه جدیدی احداث نموده اند . در کنار آن تپه شاهی قرار دارد که احتمالا به صورت زیگورات بوده. است و درنزدیکی آن تپه صنعتگران قرار دارد. آشوربانیپال بین سالهای 465-460 قبل از میلاد شهر شوش را فتح کرد و آنرا مانند دیگر فتوحات آشوریها با خاک یکسان کرد. داریوش اول هخامنشی آنجا را بازسازی نمود و کاخ آپادانای خود را در تپه شاهی برپا نمود. خشایارشا نیز در شوش زندگی می کرده است.در زمان اردشیر اول متاسفانه در اثر آتش سوزی بزرگی اکثر بناهای شوش از بین رفتند .بقایای این آثار باستانی در قرن بیستم از زیر خاک بیرون آمدند. قسمت عمده ای از آنها در اثر تسطیح دشت خوزستان برای اهداف کشاورزی از بین رفته است و جنگ تحمیلی نیز خسارات زیادی به آثارباستانی وارد کرده است . حفاریهای غیر مجاز ساکنین دشت و حمله باستان شناسان غربی ، باعث شده است قسمت عمده ای از این آثار از بین برود یا به موزه هایی همچون لوور برسد...

662e578f6d4b6.jpg

قصه در قلمرو ادبیات شفاهی

محسن میهن‌دوست

ادبیات شفاهی ادبیاتی است که به دفتر نیامده و در سینه و یاد و حافظه هر ملتی وجود دارد. به گمان از زمانی که بشر برابر طبیعت قرار گرفت و خود را چیزی جز آن اما در آن دید ادبیات شفاهی پیدایی یافت. به عبارت دیگر ادبیات شفاهی از زمانی که انسان به گپ درآمد و زبان رابط او با جهان بیرونی و درونی اش شد، از مغز به مغز و از سینه به سینه، به امروز رسید. سرایندگان و گویندگان بیشتر و پیشتر گمنام بوده اند، و شک نیست که ادبیات شفاهی مثلا قصه حاصل تخیل و تمنییات گروهی است که گاه در تحت اوضاع و احوال همسان و گاه ناهمگون بزیسته اند...

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

5781e42e1c684.PNG

از عقل ناصر خسرو تا عقل سنايي

محمد پارسانسب

از مفاهيم شناور و مورد اختلاف در فرهنگ ايراني، مفهوم «عقل» است که دايره معنايي وسيع و گاه متناقضي يافته است. ازاين‌رو، نحله‌هاي فکري مختلف برداشت‌هاي متفاوتي از آن ارایه کرده‌اند. همين موضوع، ما را بر آن داشته است تا به بررسي نحوه نگرش دو نحله متفاوت فکري (يعني حکيمان و صوفيان) از «عقل» بپردازيم و با بررسي اشعار دو نماينده برجسته آنها (ناصرخسرو و سنايي) نشان دهيم که ناصرخسرو، بدون اينکه در شعر خود به دفاع صوري از اين مقوله برخيزد، محتوا، تصاوير و ساختار شعرش، مبنايي عقلاني و منطقي دارد. برخلاف او، سنايي با اينکه در جاي جاي حديقه الحقيقه، ابياتي در وصف عقل و دفاع از آن آورده است چون ساختار ذهن او با منطقِ عقلاني همسو نيست، محصول کارش با عقل، مباينت يافته است. براين اساس مي‌توان گفت که کاربرد صفت «حکيم» براي سنايي ـ البته در مفهوم مورد نظر ما ـ جز به تسامح روا نيست، حال اينکه ناصرخسرو «حکيم» به معناي دقيق کلمه بوده است. دليل اين امر، اين است که عقل نزد ناصرخسرو هم جنبه مادي دارد و هم بعدي معنوي، حال اينکه، عقل نزد سنايي در مجموع، عقل ديني است و تا حد زيادي از جنبه‌هاي مادي فاصله مي‌گيرد.

پژوهش‌ها/پژوهش‌ در شعر و شاعران
مقاله
575d092267897.PNG

تحليل روايت‌شناختي بر دوازده روايت از «سليمان و مرد گريزان از عزرائيل»

محمد پارسانسب

قصه‌پردازي از سنت‌هاي رايج و ريشه دار در ادبيات همه ملل و به ويژه در ادبيات فارسي است. در اين فن، قصه‌پرداز با دخل و تصرف در قصه‌هاي کهن، روايتي نو پديد می‌آورد که عصاره نگرش او و پيشينيان را با خود دارد. بر اين اساس، در طول زمان، روايت‌هاي متنوعي شکل می‌گيرد که هر يک بر پايه دستکاري‌هاي قصه‌پرداز و ميزان هنرمندي او می‌تواند با ريشه‌ها و نمونه‌هاي پيشين، مشابه يا متفاوت باشد. مطالعه در ساختار روايات متعدد از يک حکايت و مقايسه آنها، می‌تواند ما را به سرچشمه‌هاي پيدايش قصه‌هاي فارسي برساند، روند تکامل روايات را آشکار سازد و از کم و کيف دادوستد قصه‌پردازان، و نيز نوع تعاملات فرهنگ‌ها پرده بردارد. در اين مقاله حکايت «سليمان و مرد گريزان از عزرائيل» از مثنوي مولوي را بر اساس رويکرد ساختارگرايي، با دوازده روايت مشابه مقايسه می‌کنيم. نتيجه پژوهش نشان می‌دهد که مولانا نسبت به شکل داستان‌ها و ساختار بيروني و دروني روايات خويش، آگاهي و اشراف کافي دارد و در مواجهه با داستان، همچون قصه‌پردازي صاحب فن، با هنرمندي تمام رفتار می‌کند.

پژوهش‌ها/نقد و نظریه ادبی مشاهیر ادبیات فارسی/مولوی/پژوهش درباره مولوی
مقاله