بخش اول این کتاب تحلیلی است از اوضاع ایران و حوادث نیمه اول سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در رابطه با مرحوم مجدالملک و قسمت دوم، تصحیح کتاب انتقادی او با عنوان «رساله مجدیه» یا «کشف الغرائب». این رساله را زندهیاد سعید نفیسی بزرگترین شاهکار نثر فارسی در قرن سیزدهم میداند. اهمیت دیگر آن از لحاظ تاریخی به اندازه ای است که از این روشنتر آیینهای برای نشان دادن عصر و زمانهای که این کتاب معرف آن است، نمیتوان یافت و از هر حیث باید آن را معتبرترین سند و راستگوترین گواه وقایع و اوضاع آن روزگار دانست.
در این مجموعه سیزده مقاله درباره جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، رجال شناسی و ادبی منطقه و مردم((لرستان)) با این عناوین گردآمده است : ((لرستان در دایرهالمعارف اسلام/ مینو رسکی زروان لرستانی))، ((سید جعفر کشفی/ مجتبی مقدسی))، ((یک روز از زندگانی گونگادین/ عبدالکریم جربزهدار))، ((بازگیرها/ علیداد برزویی))، ((پیشنهاد انضمام حکومت ولایات ثلاث به ایالت بروجرد و لرستان/ غلامرضا عزیزی))، ((چهار سند تاریخی درباره دالوندها/ حمیدرضا دالوند))، ((کارگزاران لرستان/ سید فرید قاسمی))، ((وجه تسمیه تاریخی بدرآباد/ سعادت خودگو))، ((نمایش در خرمآباد/ هرمز زندی))، ((قدم خیر/ توکل حیدرزاده خرمآبادی))، ((یک ترانه لری/ شیرین وطندوست))، ((سالنامه دانشسرای مقدماتی پسران بروجرد/ سید فرید قاسمی)) و ((یادگارهای ماندگار/ عبدالله آفاق)) .
در جلد اول این مجموعه زنان نامآور ایرانی، از عهد باستان تا دوره انقراض ساسانیان معرفی شدهاند. برخی از این زنان عبارتاند از: ماندانا، سپاکو، آریان، اسپارترا، آتوسا، مروئه، رخسان، اباکیش، فدیمه، پارمیس، آمی تیس، ساندوسه، مانیا، رکسانه، ایندوک، برسین، آپامه، رینا، رودگون، رام بهشت، انوشه دخت، آذر ناهید، نرسی دختک، پوران و آزرمیدخت. گفتنی است در کتاب، فراوان به روایات هرودت، دیاکونوف، کتزیاس، و گزنفون استناد میشود. پایان کتاب شامل "گاه شناسی " است که در آن محدوده تقریبی تاریخ حیات هر یک از شخصیتهای تاریخی متن، تعیین شده است.
داستانهاي «سياوش و سودابه»، «يوسف و زليخا» و «هيپوليت و فدرا» در ميان ملل جهان شهرت ويژهاي دارند. طرح اصلي اغلب اين داستانها چنين است که همسر پادشاه يا بزرگي، عاشق ناپسري يا پسرخوانده خود شده و عشق و تمايلات خويش را بدو ابراز ميکند؛ اما پسر به سبب پاک دامني و وفاداري به پدر يا پدرخوانده خويش به خواهشهاي نامادري هوس باز، پاسخ نميدهد. زن نيز با توطئه چيني و نيرنگ در پي انتقام برميآيد و پدر را ميفريبد تا مجازات و آزارهاي سختي را بر پسر خود روا دارد. در مقاله حاضر، نخست موارد گوناگون عشق ميان نامادري و ناپسري در روايات اساطيري، ادبي و تاريخي ملل مختلف به کوتاهي، نقل و سپس به مقايسه آنها با يک ديگر پرداخته شده است؛ پرداختن به دليل يا دلايل اساسي طرح گسترده اين چنين داستانهايي در ميان ملل مختلف، از مباحث ديگر اين پژوهش است.