صرفنظر از بعضی روایات مجعول مانند تأثر ژرف عطار از مرگ ارادی یکی درویش گمنام و نقل قولی مجهول دال بر شهادت شگفتناک شیخ نیشابور به دست یکی از چنگیزیان، نکته قابل تأمل اینکه باوجود جایگاه رفیع عطار در قراگرد تکاملی شعر و نثر فارسی، امروز بعد از گذشت هشت قرن از وفات سوگمندانه هنوز سیمای حقیقی تصویر شفاف ذهن و زبان و جان درخشانش در شولایی پیچیده از رمزوراز و خرافات پوشیده مانده است. در این کتاب در باب سلوک شناخت عطار بحث و بررسی صورت گرفته است.
این پژوهش با هدف آسان سازی و روان گویی مطالب و معانی پیچیده و دشوار در "مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز" اثر شیخ محمد لاهیجی تهیه شده است. غامض بودن عبارات و تعقیدات کلام و اطناب بیان شارح، نگارنده را واداشته تا در عین رسایی پیام و شیوایی بیان، مفاهیم صریح عرفانی را با عباراتی موجز و مختصر در دسترس جویندگان اسرار الهی و پویندگان حقایق معانی قرار دهد زیرا معتقد است که "خَیرُ الکَلام ما قَلَّ وَ دَلَّ وَ لَم یَمَل".
«مثنوی معنوی» مولانا از بزرگترین آثار منظوم ادب پارسی و عرفان اسلامی است. این اثر جاودان که در شش دفتر تنظیم بنا به خواهش یکی از مریدان، حسام الدین چلبی، سروده، حسام الدین اصرار می ورزد که مولانا به سبک الهی نامه عطار اشعاری را بسراید که بیانگر آموزه های طریقت و حقیقت عرفانی جهت بره و حظ مریدان و طالبان باشد.مولانا نیز به درخواست یار غار خویش لبیک گفته و به مدت چهارده سال تا هنگام وفات خویش به سرودن مثنوی همت گماشت. این کتاب از ۲۶٬۰۰۰ بیت و ۶ دفتر تشکیل شده و یکی از برترین کتابهای ادبیات عرفانی کهن فارسی و حکمت پارسی پس از اسلام است. این کتاب در قالب شعری مثنوی سروده شدهاست؛ که در واقع عنوان کتاب نیز میباشد. اگر چه قبل از مولوی، شاعران دیگری مانند سنائی و عطار هم از قالب شعری مثنوی استفاده کرده بودند ولی مثنوی مولوی از سطح ادبی بالاتر برخوردار است. در این کتاب ۴۲۴ داستان پیدرپی به شیوهٔ تمثیل داستان سختیهای انسان در راه رسیدن به خدا را بیان میکند. هجده بیت نخست دفتر اول مثنوی معنوی به نینامه شهرت دارد و چکیدهای از مفهوم ۶ دفتر است. این کتاب به درخواست شاگرد مولوی، حسامالدین حسن چلبی، در سالهای ۶۶۲ تا ۶۷۲ هجری/۱۲۶۰ میلادی تألیف شد. عنوان کتاب، مثنوی، در واقع نوعی از ساختار شعری است که در این کتاب استفاده میشود. مثنوی مولوی، همانند بیشتر مثنویهای صوفیانه، به صورت عمده از «داستان» به عنوان ابزاری برای بیان تعلیمات تصوف استفاده میکند. ترتیب قرار گرفتن داستانهای گوناگون در این کتاب ظاهراً نظم مشخصی ندارد. شخصیتهای اصلی داستانها میتواند از پیامبران و پادشاهان تا چوپانان و بردگان باشد. حیوانات نیز نقش پررنگی در این داستانها بازی میکنند. حکایات موجود در مثنوی از منابع مختلف قدیمیتر آمدهاند. برخی عیناً در مثنویهای عطار نیشابوری همچون منطقالطیر موجودند. برخی همچون داستان خلیفه و لیلی، پادشاه و خانه کمپیر، استر و استر، محمود و ایاز، گنج نامه، حلوا ساختن جهود و عیسوی و مسلمان از مقالات شمس استخراج شدهاند. آخرین داستان مثنوی (شاهزادگان و دژ هوش ربا)، با وفات مولوی ناتمام ماند. دفتر ششم مثنوی از همین روی دفتری ناتمام است. فرزند او مثنوی زیبایی دارد که در آن از مرگ پدر و ناتمام ماندن مثنوی گله کردهاست. اصل داستان را البته جویندگان میتوانند در مقالات شمس تبریزی بیابند و از بخش پایانی قصه مطلع شوند. مولوی در مثنوی تبحر خود را در استفاده از اتفاقات روزمره برای توضیح دیدگاههای عرفانیاش نشان میدهد. ویژگی تمایزبخش دیگر این کتاب میزان گریزهای مکرر آن از داستان اصلی برای توضیح (گاه مفصل) نکات مختلف جنبی داستان، است. این نکته ممکن است بیانگر این باشد که برای مولوی مضمون داستان اهمیت بسیار بیشتری از سبک نگارش داشتهاست.
مهمترین ویژگی غزلهای حافظ در عمق بینش هستیشناختی که بر مبنای رعایت حریم حرمت انسانها نهفته است و بر محور تبلیغ و ترویج گفتگو و مدارا به نقد قدرت و تعدیل و اصلاح ناترازمندیهای حاکمیت وقت وار میشود و در کنه خود از هرگونه رنگ و بوی ایدئولوژیک بری است و از هر چه برتریطلبیهای ملی، قومی، نژادی، فرهنگی و .... دوری میجوید و در متن اندیشهای شرف شدت انسانمدار و انساندوست است. در این کتاب نیز همین شیوه مدنظر بوده است و در سه نوشتار نقد قدرت در عرصه سیاست، ده فرمان حافظ در باب گفتگوی فرهنگها و روشمندیهای مشترک در شعر و اندیشه حافظ، گوته و پوشکین بررسی شده است.
سوگمندانه به سبب غربت مبانی نقد مدرن در حوزه علوم انسانی، بسیاری از شاعران و نویسندگان این مملکت و به ویژه آنان که پای در زمین سنت سفت کردهاند، نه فقط نقد ناپذیر شدهاند، بلکه نقد افکار و آثار ایشان کمتر از پذیرش اتهام کفر و ارتداد نیست. فردوسی، سعدی، عطار، بلخی، حافظ و ملاصدرا و ... به دلیل بیرون ماندن از شعاع شعله روشنگر نقد و به تبع آن پوشیدن شولایی از ستایش توام با تقدیس لاجرم بر چنان چکاد دست نیافتنی یله دادهاند که حتا مشاهده ایشان نیز دشوار است، چه رسد به گفت و گو یا نقد و بررسی فزونی و کاستی کاروند و آثارشان. تابوسازی از انسانهای شجاع دل دانا و عاقل و تقدیس آنان یکی از چشمان اسفندیار فراشد رشد و توسعه در جامعه سنتی است. در جریان گذار و گذر جامعه مدار بسته از چاه ظلمانی سنت به راه عقلانی مدرنیته ماجرای شکستن تابلوی این تابلوها و بستن یابوی فسیل آنان در جای گاهی بایسته و شایسته به مثابه چالشی است گریبان گیر ما.از یک منظر میتوان گفت ـ و پذیرفت ـ که پژوهش، کاوشی است علمی به منظور دریافت حقیقت. بخشی از حقیقت در این فرایند ناگزیر شخص پژوهنده (پژوهشگر) نورافکنهای خود را به سوی صحنه تاریکی میگیرد، که قرار است به واسطه همین نور معرفت، زوایا یا دست کم زاویهای از آن برای نظارهگان (مخاطبان) روشن، شفاف و پیدا شود.