داستان لیلی و مجنون از معدود داستانهایی است که بسیار مورد توجه شعرای فارسی زبان قرار گرفته، به نحوی که قریب هفتاد و سه مثنوی با عنوان لیلی و مجنون در ادب فارسی به یادگار مانده است. این تنها بخشی از تأثیرگذاری داستان لیلی و مجنون است. چه بسیار شاعرانی که الفاظ و مضامین عشق لیلی و مجنون را زیور سخن خود ساختهاند و معدود شاعرانی نیز یافت میشوند که با ابتکار و نوآوری به خلق حوادث و حکایاتی از این عشق جانسوز پرداختهاند که در منابع عربی داستان و مثنویهای لیلی و مجنون اثری از آنها یافت نمیشود. عطار نیشابوری از جمله شاعران نوآوری است که علاوه بر ذکر الفاظ و مضامین عشق لیلی و مجنون، حکایات و حوادث زیبا و جذابی نیز به لیلی و مجنون نسبت داده است. در این مقاله سعی بر آن است که برخی از آثار عطار نیشابوری را از این جهت مورد بررسی قرار دهیم.
دکتر رضا اشرف زاده در پیشگفتار کتاب در مورد کتاب سایه در خورشید که برگزیده ای است از آثار عطار نیشابوری و دلایل انتخاب و شرح این اشعار توسط محمد عزیزی اینگونه می گویند: دوست ادیب و دانشمند جناب آقای محمد عزیزی با دقت نظر و درایت و ظرافتی شایسته به تدوین حکایاتی برگزیده از آثار منظوم و بخشهایی از تذکره الاولیاء "عطار" همت گمارده است که سعی ایشان مشکور است، وجود این مجموعه که با عنوان بسیار زیبا و تامل برانگیز "سایه در خورشید" فراهم امده ضروری بود زیرا در بین شاعران و عارفان بزرگ، به آثار عطار نیشابوری کمتر پرداخته اند و زمانه او را چون اولیاء خدا که – اولیایی تحت قبابی لایعرفهم غیری- در پرده غیرت خویش نگهداشته است. امید است افرادی با همت چون ایشان به بررسی و تحقیق و نقد آثار این عارف بزرگ بپردازند تا چهره برجسته و نورانی این شاعر عالی قدر از پشت غبار زمان، جلوه ای حقیقی و تازه بیابد."سایه در خورشید" که به استقبال از "کنگره جهانی عطار نیشابوری" با شیوه ای دلپسند و ابتکارات و تاملات قابل تحسین نشر مییابد، گامی است ارزنده در چنین راه پرمخاطره ای...
در فن آرایش سخن و صنایع بدیعی "سوال و جواب" را یکی از محسنات بدیع معنوی به شمار آورده اند و آن چنان است که شاعر در بیتی و یا چند بیت و یا بیش از آن، سخن خود را به صورت پرسش و پاسخ موضوع می کند و این تفنن ادبی، گاه چندان به درازا میکشد که از آغاز تا پایان یک قصیده طولانی را نیز دربر میگیرد. کتاب حاضر که "گفتگو در شعر فارسی" نام دارد بیشترین اشعاری را که تاکنون به شیوه پرسش و پاسخ سروده شده اند، شامل میشود.
داستان عشق لیلی و مجنون از جمله منظومههای غنایی ادب فارسی است که از دیرباز مورد اقبال نویسندگان و شعرای فارسیزبان و غیرفارسیزبان قرار گرفته است، تا جایی که بیش از 70 مثنوی به تقلید از مثنوی لیلی و مجنون سرودهاند که بسیاری از آنها تا حد زیادی در راستای مثنوی لیلی و مجنون نظامی است. نظامی نیز در سرودن مثنوی خود بهرهمند از منابع عربی داستان میباشد. آنچه بعدها فکر و ذهن افراد زیادی را به خود مشغول کرده است، هویت تاریخی یا داستانی بودن لیلی و مجنون است. بسیاری از محققین حوادث و شخصیتهای داستان را زاده تصور و خیال شاعران و نویسندگان عرب دانستهاند. برخی دیگر نیز بر هویت تاریخی داستان، پای فشردهاند. این دوگانگی ما را بر آن داشت تا در تحقیقی جامع، به بررسی این مهم بپردازیم و داستان لیلی و مجنون را از نظر تاریخی ریشهیابی کنیم. در آغاز با بهرهمندی از منابع معتبر از جمله: "الاغانی"،"مصارع العشاق"، "تزیین الاسواق"و" دیوان شعر قیس بن ملوح" ضمن آشنایی کامل با داستان عشق این دو دلداده با برخی از شخصیتهای داستان و اماکن مطرح شده در داستان آشنا شدیم. ابتدا موقعیت جغرافیایی حوادث داستان را مشخص کرده، سپس درصدد کشف هویت تاریخی شخصیتهای داستان برآمدیم. امیدوار بودیم که با مشخص شدن هویت تاریخی این افراد، قهرمانان اصلی داستان یعنی لیلی و مجنون نیز هویت تاریخی یابند. بدین ترتیب توجه خود را معطوف به افرادی کردیم که نقش اساسی در شکلگیری داستان داشتهاند؛ نظیر نوفل بن مساحق، عبدالرحمن بن عوف، کثیر و ... با کشف هویت تاریخی این افراد، درصدد تعیین هویت لیلی و مجنون برآمدیم و ضمن جمعبندی نظرات به این نتیجه رسیدیم که لیلی و مجنون هویتی تاریخی دارند و در حدود اواخر قرن اول هجری میزیستهاند.
سبک اگرچه حاصل فکر، اندیشه و نگرش خاص هنرمند است و به قولی ردپای اندیشه اوست، اما عواملی چون محیط، اجتماع، فرهنگ و جریانهای ادبی در شکلگیری آن نقش عمدهای دارد، به نحوی که هر سبک را میتوان حاصل تغییر مستمر در سبک قبل دانست. در حوزهء شعر فارسی، سبک عراقی تحول یافته سبک خراسانی است زیرا زبان خشن سبک خراسانی در محدوده قرن ششم هجری و در مصاف با موضوعات رایج در این قرن آن قدر صیقل مییابد که به زبان نرم سبک عراقی مبدل میشود. رابطه سبک عراقی و هندی نیز از این قاعده تبعیت میکند به طوری که زبان تخیلی شعر قرن نهم به سمت واقعگرایی قرن دهم کشیده شده، مکاتب وقوع و واسوخت شکل میگیرد. زبان عامیانه مکتب وقوع در شعر سبک هندی قابل درک است. اکنون اگر به سراغ مکتب بازگشت و شعر مشروطه برویم وضع به گونهای دیگر است. زیرا مکتب بازگشت شعری درباری، دور از جامعه، با زمینه تقلید از شعرای سبک عراقی و خراسانی است در حالیکه شعر مشروطه شعری نزدیک به زبان و خواست مردم. در این مقاله سعی شده است رابطه بین شعر مشروطه و شعر بازگشت کشف شود تا به این نتیجه برسیم که شعر مشروطه از نظر زبان، فکر و جنبه ادبی دنباله مکتب بازگشت نبوده، بلکه تحول یافته شعری است به نام شعر عوام. شعری که دارای چند ویژگی خاص است: 1. اجتماعیبودن موضوع شعر 2. عدم شهرت شاعر 3. توجه اکثریت مردم به شعر 4. شعری زنده و پویا 5. شعر بیبهره از آرایههای ادبی.