نام مزدک در تاریخ در هاله یی از رموز و اسرار پیچیده شده است. به راستی مزدک - این پیامبر خودخوانده - که بود و چرا چنین اهمیتی در تاریخ ایران دارد؟ نه تنها خود وی بلکه جنبش هایی که بعدها به وجود آمدند و خود را به پیروی از مزدک منتسب می کردند نیز اسرارآمیز بودند یعنی سپیدجامگان (ابومسلم خراسانی و بعداً «سنباد») و «خرمدینان». به گواهی تاریخ، نخستین جنبشهای فکری ایرانیان در برابر قدرت حاکم در دوران پادشاهی ساسانیان رخ داده است. به سخن دیگر، با اطمینان میتوان گفت که پیش از بنیانگذاری سلسله ساسانی، در هیچ جای تاریخ گزارشی که بیانگر قیامهای مردمی، درگیر شدن مردمان با حکومت و حتی دگراندیشی تودهها به معنای گسترده آن بوده باشد، ثبت نشده است. علت را شاید بتوان اینگونه توضیح داد که پایه گذاری شاهنشاهی با شکوه هخامنشیان که به تعبیری بنیانگذاری هویت ملت ایران در آغاز تاریخ دوران نو شمرده میشود، با صدور نخستین «اعلامیه حقوق بشر»، از سوی کوروش بزرگ همراه بوده است. ایران در آن هنگام در بدترین شرایط اقتصادی به سر می برد. خشکسالی و قحطی بر سراسر کشور سایه افکنده بود و نیازی به گفتن نیست که بیشترین فشار این کمبودها بر گردۀ توده ها که از کشاورزان و روستاییان بوده اند سنگینی می کرده است. همین فشار و کاستی ها کافی بود تا بار دیگر توده ها برای شورش بر استبداد حاکم یکدست شوند. گذشته از آن، تجربۀ مانی – هرچند با سرنوشتی نه چندان خوشایند – مردمان را از لحاظ فکری آماده جنبشی تازه کرده بود؛ جنبشی که این بار مزدک پرچم آنرا به دوش می کشید. با بررسی اندیشه های مزدکیان و سنجیدن آن با اندیشه های مانویان می توان دریافت که این دو مکتب خاستگاههای بسیار نزدیک داشته اند. «بسیاری از افکار مزدک ملهم از مکتب مانویت بوده. برخی از تاریخ پژوهان نیز جنبش مزدک را ادامه راه مانی دانسته اند.» ولی تفاوتهایی نیز میان آیین تازه با آنچه مانی آنرا تبلیغ می کرد وجود داشت. بر پایۀ ایدئولوژی مزدک، «تمامی مردم یکسان آفریده شده و همه باید از مساوات در زندگی برخوردار باشند. بنابراین مال و حتی زن هر یک بایستی مشترک بین همه مردم باشد. زهد و پارسایی، پرهیز از غذای حیوانی و محترم شمردن حیات حیوانات از دیگر جنبه های آموزشی مزدکیان بود. او در اشاعه عقاید و اصول دین خود نیرنگی جدید به کار برد، بدین ترتیب که زیر آتشکده زیرزمینی بنا کرد و در آنجا تا بالای آتشکده لوله ای قرار داد و به دستیاری یک نفر از معتمدین خویش که در زیر زمین نشانده بود، مدعی شد که من با این عنصر مقدس مکالمه می کنم و با او صحبت دارم چنانکه در حضور پادشاه این حیله را با کمال موفقیت انجام داد و در نتیجه قباد جلب نظرات او شده و در سلک مریدان او در آمد.» مزدک با هوشمندی، تجربۀ مانی را در جنبش خود به کار گرفت و برای آنکه بخش بزرگتری از توده ها را به سوی خود بکشاند، کار را بر پیروان آسان تر گرفت. پیشوایان آیین مزدک در عمل دیدند که «مردمان عادی نمی توانند از میل و رغبت به لذات وبرخورداریهای مادی از قبیل کسب ثروت و تملک زنان رهایی یابند مگر آنکه بتوانند این امیال خود را به آزادی و بلامانع اقناع کنند. بر اساس دستورات مزدک هیچ کس حق داشتن خواسته و مال و زن بیشتر از سایر همنوعان خود ندارد، پس باید از توانگران گرفت و به تهیدستان داد تا بدین وسیله مساوات را دوباره در جهان برقرار نمود. زن و خواسته باید مانند آب و آتش و مراتع در دسترس همگان بالاشتراک قرار گیرد، این عمل خیری است که خداوند فرموده و نزد او اجر و پاداش عظیم دارد....
فرهنگ شناخته ایران، تاریخ فرهنگ سازان نام آور و سرشناس، چه سر آمدان آزاده و مردم دوست و حقیقت جوی و چه متملقان و دروغ پردازان و شاعران دلقک و فرومایه گدا چشم است. اما سر گذشت فرهنگی خود مردم، عامه ناس، چه در ایران و چه در اقاصی جهان اسلام که وسعت تمام داشت و مردم رنگارنگی از اقوام و ملل گوناگون در سراسر ش جمع آمده بودند و در کنار هم میزیستند، تا آنجا که میدانم به صورتی منظم و جامع، هنوز نوشته نشده است و آنچه در زمینه «شناخت کم و کیف گذران مردم در ایران و در جهان اسلام که چه سان زیستند، بر چه بودند و بر ایشان چه رفت» تألیف یافته و به اطلاعمان رسیده است، بسیار اندک است. این مردم چه میگفتهاند و به چه میاندیشیدهاند؟ بی گمان همه، سراسر فرهنگی سرشناسان را، اگر هم به درکش نائل میآمدند، نمیپذیرفتهاند و از قبول و احتمال آن به لطایف الحیل تن میزدهاند و بنابراین در مقابل فرهنگی رسمی، فرهنگی دیگر، که ادبیات و فرهنگی «مقاومت» نامیده شده، نضج میگرفته است. و گاه نیز بزرگان فرهنگی، سخن از زبان آنان میگفتهاند و در نتیجه بازگو کننده خواستها و آرمانهای مردم بودهاند و مردم هم احساس میکردهاند که با ایشان همدلی و همدمی دارند.
شاهنشاهی ایران مجموعهای از شاهنشاهیهای ایرانی یا ایرانی زبان است که بر فلات ایران، سرزمین مادری ایرانیان و آسیای غربی، آسیای جنوبی و مرکزی و منطقه قفقاز فرمانروایی میکردهاند. با شکست آشوریان از مادها و شکلگیری شاهنشاهی ماد، پایههای نخستین شاهنشاهی آریاییتباران در ایران بنا نهاده شد. شاهنشاهی ایران در گستردهترین حالت خود مربوط به شاهنشاهی هخامنشی و در زمان داریوش و خشایارشا است که به صورت پادشاهی متحد از منطقهای در استان فارس در ایران امروز برخاست. پس از سالها فرمانروایی تیموریان و تشکیل حکومتهای کوچک و بزرگ که عمده آنها فرهنگ ایرانی را بازمینمایاند، صفویان فرمانروایی گستردهای را شکل داد که میتوان از آن به عنوان یکی از دودمانهای شاهنشاهی ایران نام برد و پس از دورههای گوناگون حکومتهای ملوک الطوایفی و پس از سالها توانستند دوباره ایران متحد را بنا نهند....
باورهای خرافی و نادرست بین همه قومهای کهن و در همه سرزمینها دیده میشود؛ ولی با گسترش این باورها به جاهای دیگر و ادامه آنها در طول تاریخ، بهویژه در زمینههای شبه علمی تا اندازه زیادی از سرزمین «میان دورود» ـ بین النهرین ـ بوده است. این کتاب به مناسبت ایجاد اعتماد در جوانان نسبت به دانش تهیه شده است. مقالات این کتاب که با استفاده از کارهای دانشمندان ویژه انتخاب شدهاند، نشان میدهد که به چه موضوع اساسی و کلیدی دانش پرداخته شده است.
کتاب عظیم "دانش و تمدن در چین" که زیر نظر ژوزف نیدهام تالیف و تدوین شده یکی از مهمترین تالیفات در زمینه تاریخ علم و تمدن آدمی است. بخشی از جلد دوم این کتاب به موضوع تاریخ ریاضیات و نجوم در چین اختصاص دارد. آنچه در اینجا به فارسی برگردانده شده، خلاصه ای از مباحث ریاضی و نجوم جلد دوم کتاب "دانش و تمدن در چین" است. مبحث ریاضی کتاب را آقای دکتر پرویز شهریاری به فارسی برگرداندند. مقدمه درباره تاریخ و جغرافیای چین و مبحث ستاره شناسی و تدوین پیوست های مربوط به این دو مبحث در ادبیات بعد از اسلام ایران را همایون صنعتی زاده انجام داده است.