ابوالمجد مجدود بن آدم، سنایی غزنوی، شاعر دوران ساز و صاحب سبک قرن پنجم و ششم، متخلص و مشهور به سنایی است. او با توجه به پیچیدگیهای خاص ذهنی خود و شرایط و ویژگیهای منحصر به فرد عصری که میزیسته است، دست به نوآوریهایی از لحاظ سبکی و معنایی زده که امروزه از او به عنوان شاعری صاحب سبک و کسی که توانسته است دورانی جدید (پدر شعر عرفانی) از ادبیات ایران را رقم بزند، نام برده میشود. هرچند از زندگی پر رمز و راز او اطلاعات کمی در دست است، با به دست دادن نشانههایی، میتوان به واقعیتهای زندگی این شاعر نام آور نزدیکتر شد. بسامد واژگانی، تاکید، تکرار و اصرار بر آوردن واژه «رهی» به عنوان نام شاعرانه یا تخلص پنهان سنایی که در سرتاسر اشعار او به صورتی معنادار وجود دارد، نشانهای ویژه در شناخت او، همچنین نشانهای از ساختی نوین (تخلص پنهان) در شعر آن دوران است که میتواند برای پژوهشگران، در بررسیهای تازهتر روی اشعار او مفید باشد. او خود را رهی و رهین، بنده، غلام و دربان درگاه حضرت دوست نامیده است و شاید به همین مناسبت، «رهی» را برای تخلص پنهان خویش برگزیده و در بطن بسیاری از آثارش آورده است. این پژوهش با مطالعه در اشعار او(دیوان اشعار ـ حدیقه الحقیقه و طریقه الشریعه) به کشف و تفسیر بیشتر این موضوع میپردازد.
مثنوی حدیقةالحقیقه و شریعةالطریقه یا فخری نامه یا الهینامه منظومهای است به فارسی، سرودهٔ سنایی غزنوی با مضمون عارفانه. سنایی سرایش آن را در سال ۵۲۴ ه.ق آغاز کرد و در سال ۵۲۵ ه.ق به پایان رساند.این مثنوی دارای ده هزار بیت در ده باب است؛ و در بحر خفیف مسدس محذوف (فعلاتن مفاعلن فعلن) سروده شدهاست.موضوعات این کتاب، علاوه بر ستایش خدا و پیامبر و خاندان و اصحاب او، دربارهٔ عقل و علم و حکمت و عشق است. در مقایسه با دیگر آثار پر ارزش سنایی هم چون غزلها و قصائدش، حدیقةالحقیقه از همه بلندنامتر و مورد قبول طبایع مردمان بیشتری در طول سدههای متوالی بودهاست. حدیقه الحقیقه از منظومههایی است که بر بسیاری از شاعران تأثیر گذاردهاست. سنایی با سرودن این منظومه، باب تازهای را در سرایش منظومههای عرفانی در تاریخ ادب و عرفان گشود. شاعران بزرگی همچون خاقانی و نظامی به ترتیب تحفةالعراقین و مخزنالاسرار را تحت تأثیر مستقیم این منظومه سرودند و سالها بعد، عطار و مولوی سرایش مثنویهای عرفانی را به اوج تکامل رساندند. این کتاب خلاصه مفیدی از این اثر بزرگ سنایی ارائه داده است.
میان شاعران و عرفا حکیم سنائی در صف مقدم جای دارد و از سرآمدان حلقه تصوف و عرفان به شمار میرود. او اول شاعری است که افکار تصوف و اصطلاحات عرفان و گفتار مشایخ را با ذوقیات شعری آمیخته و در قالب نظم درآورده و سخنان بلند و معانی دلپسند حکما را لباس موزون پوشانیده است. کتاب «حدیقة الحقیقة» سنایی افزون بر مزایای ادبی آن که نتیجه طبع روان و فکر بلند و ذوق سلیم گوینده آن است، بیشتر مطالب آن ناظر به آیات قرآن کریم و اخبار نبوی و آثار صحابه و کلمات مشایخ و معانی دینی و اخلاقی و فلسفی و عرفانی و امثال و حکم و حکایات است و از این کتاب پیداست که حکیم افزون بر تبحر کامل در زبان پارسی، از معارف و علوم اسلامی بهویژه علوم قرآنی و تفسیر و حدیث و فقه و ..... اطلاع کامل داشته است. در این کتاب گلچینی از ابیات این کتاب که دربرگیرنده نکات اخلاقی و مفاهیم متعالی انسانی است، گردآوری شده است.
آبيترين چشم از توني موريسون، بيانكننده يكي از ابعاد ايدئولوژي مسلط آمريکاست، در اين رمان، گفتمان هژمونيك سفيدپوستان آمريکا، سياهان را هرچه بيشتر مجبور به پذيرش استانداردهاي بورژوازي زندگي ميكرد. اين پژوهش به جامعه سرمايهداري و استانداردهاي بورژوازي ايالات متحده ميپردازد و روي عنصر ايستادگي در برابر ايدئولوژي مسلط بر اساس دو مكتب ماديگرايي فرهنگي و نو تاريخي باوري تمركز دارد. در جامعه آبيترين چشم، اكثريت قريب به اتفاق سياهان، از خود بيگانه و از خود متنفرند، كلاوديا و خواهرش دو شخصيتياند كه در برابر استانداردهاي زيبايي ايستادگي ميكنند. با تاكيد بر عنصر مقاومت، در اين رمان نظريه نوتاريخي باوران درست به نظر ميرسد، چرا كه مقاومتهاي كلاوديا در برابر هژموني جامعه آمريکا شكست ميخورد. اما بنابر نظر آلن سين فيلد ـ يكي از ماديگرايان فرهنگي ـ كه معتقد به پيروزي احتمالي مقاومت (صداي مخالف) بر ايدوئولوژي مسلط است، در جامعه آمريکايي رمان، چنين فرايندي رخ داده است، امروز سياهان جامعه آمريکا با تكيه بر عناصر بازمانده و شكوفاي فرهنگ آفريقايي ـ آمريکايي خود به ارزش و زيبايي خود پيبردهاند و اين كمترين كاري است كه مقاومت سياهان ميتوانسته انجام داده باشد.
بررسي و تحليل سبکشناسانه آثار ارزشمند ادبي، رويکردي علمي و روشمند در نقد ادبي و نظريه ادبيات است و در شناخت و معرفي اسلوب فردي پديد آورندگان هر اثر يا يک دوره تاريخي از اهميت والايي برخوردار است. در اين رويکرد، شناخت عناصر سبکي که کوچکترين جزء و عامل سازنده سبک آن نيز محسوب ميشود، هم از نظر شکل و هم به لحاظ عملکردي که در آثار ادبي بر عهده دارد، در نماياندن گوشههايي از جهان هنرمند و نگرش وي به جهان نقشي اساسي ايفا ميکند. هنرنماييهاي خاقاني شرواني در قصايدش، از دير باز به لحاظ صورت و محتوا مورد توجه بسياري از شعرا، پژوهشگران و منتقدان قرار گرفته است. اين بخش از اشعار او، علاوه بر مختصات سبک دوره، برخي مختصات سبک فردي را نيز دارد که شناخت آنها نيازمند مطالعات دقيق سبکشناختي است. يکي از اين ويژگيها و مختصات مهم زباني، گزينش و به کارگيري منظم و متنوع اعداد است. اين ويژگي زباني، به دليل بسامد بالاي آن، به مرز نوآوري رسيده است؛ چرا که وي با ايجاد تناسبات متنوع ميان اعداد، اهداف هنري و بلاغي خاصي دنبال ميکند. اين مقاله، جلوههاي متنوع اين نوآوري زباني را به عنوان مختصهاي فردي در سبک قصيدهسرايي خاقاني، بررسي کرده است.