از جمله آثار فراواني که به نادرست به عطار نيشابوري نسبت دادهاند، يکي هم منظومه عاشقانه گل و هرمز معروف به خسرونامه است. درچند دهه اخير پس از تحقيقات دکتر شفيعي کدکني معلوم گرديده است که اين منظومه بيگمان از عطار نيشابوري نيست، اما هنوز هويت گوينده آن شناخته نشده است. در اين جستار، نشان دادهايم که گل و هرمز نزديک به سال 600 هجري در اصفهان سروده شده و گوينده آن شيخ عطار ابوعبداله محمد ميانجي (ميانهاي) درگذشته 619 بوده است.
دکتر رضا اشرف زاده در پیشگفتار کتاب در مورد کتاب سایه در خورشید که برگزیده ای است از آثار عطار نیشابوری و دلایل انتخاب و شرح این اشعار توسط محمد عزیزی اینگونه می گویند: دوست ادیب و دانشمند جناب آقای محمد عزیزی با دقت نظر و درایت و ظرافتی شایسته به تدوین حکایاتی برگزیده از آثار منظوم و بخشهایی از تذکره الاولیاء "عطار" همت گمارده است که سعی ایشان مشکور است، وجود این مجموعه که با عنوان بسیار زیبا و تامل برانگیز "سایه در خورشید" فراهم امده ضروری بود زیرا در بین شاعران و عارفان بزرگ، به آثار عطار نیشابوری کمتر پرداخته اند و زمانه او را چون اولیاء خدا که – اولیایی تحت قبابی لایعرفهم غیری- در پرده غیرت خویش نگهداشته است. امید است افرادی با همت چون ایشان به بررسی و تحقیق و نقد آثار این عارف بزرگ بپردازند تا چهره برجسته و نورانی این شاعر عالی قدر از پشت غبار زمان، جلوه ای حقیقی و تازه بیابد."سایه در خورشید" که به استقبال از "کنگره جهانی عطار نیشابوری" با شیوه ای دلپسند و ابتکارات و تاملات قابل تحسین نشر مییابد، گامی است ارزنده در چنین راه پرمخاطره ای...
خسرونامه یا داستان هرمز و گلرخ اثری است در قالب مثنوی و داستان گونه و پرماجرا در بیان رموز اسرار عرفانی و روحانی. در آغاز کتاب مقدمه ای در باب این اثر سترگ و خلاصه داستان به صورت نثر آمده که فوق العاده راه گشا است و خواننده می تواند با یک نظر از ماجرای داستان با خبر گردد و آنگاه با رجوع به متن به اسرار عرفانی مندرج در اثر پی ببرد. در این داستان قیصر روم که سالها در آرزوی داشتن فرزندی است از یکی از کنیزکانش صاحب پسری میشود؛ اما پسر و دایهاش بر اثر کینه و حسد همسر قیصر، آواره دیار میشوند و طی حوادثی در قصر پادشاه خوزستان سکنی میگزینند.
در در مجله فرهنگنویسی (شماره4، بهمن 1390، ص 133 ـ 145) دکتر سجاد آیدنلو درباره معنی چهار ترکیب موجود در شاهنامه، که از فرهنگها فوت شده است، بحث کردهاند. از جمله آنها «کلاه عادی» است. به نظر ایشان «عادی» در داستان عامیانه و نقالی به معنای «پهلوان»، «دلاور»، «بلند بالا» و «پرتوان» به کار رفته است. بنابراین «کلاه عادی» به معنی «مغفر بزرگ، شکوهمند و پهلوانانه» است. عادی به معنی مذکور درست است، هر چند باید آن را کاملتر کرد، ولی معنای پیشنهاد شده برای «کلاه عادی» به نظر درست نمیآید. در فرهنگها، یکی از معنیهای «عادی» را «منسوب به قوم عاد» نوشتهاند.
بررسي استفادههاي شعرا و نويسندگان بزرگ از نوشتههاي پيشينيان خود و تعيين ميزان اخذ و اقتباس و انفعالات آنان از نگاشتههاي گذشتگان، ميتواند ما را به شناخت هرچه بيشتر آن شعرا و نويسندگان مدد رساند. هرچند يافتن همه سرچشمهها وآبشخورهاي فكري يك شاعر يا نويسنده ممكن نيست؛ اما جستجو و تفحّص در اين باره تا حد مقدور ميتواند بخشي از مآخذ و منابع مطالعه و زيربناي تفكرات او را براي ما آشكار سازد. در اين پژوهش، تعدادي ازحكايات كليات سعدي مورد تحقيق و تفحص قرار گرفته و تا حد مقدور كوشش شده است كه مآخذ احتمالي سعدي و نحوها ستفادههاي او از آثار گذشتگان و نتايجي كه از اين داستانها گرفته، بررسي شود.