هدف نگارندگان در اين مقاله، شناساندن گوشهاي از مضامين مشترک ادب پارسي و تازي است که در سايه ادبيات تعليمي قرار دارد. اساس کار، جنگي عربي است که «مجموعه المعاني» نام دارد. گردآورنده جنگ، گمنام است و محقق نامور عرب، عبدالسلام محمد هارون آن را تصحيح کرده است. بخش ششم کتاب، ابياتي در بيخردي، آرزوخواهي و ناداني را در بر ميگيرد. نگارندگان پس از ترجمه هر بيت اين بخش، آيات، ابيات و امثالي از تازي و پارسي آوردهاند و همگوني، همسان انديشي و تشابه مضمون و واژگان و ترجمههاي شعري و گاه معارضات مفهومي آنها را کاويدهاند.
کسانی که در ادب فارسی از روی صدق و تانی و نه از سر هوی و تمنی، تاملی مستمر و بی وقفه به منظور کشف اصول و موازین حاکم بر ادب و فرهنگ ایران داشته اند، نیک می دانند که از جمله مظاهر توانایی شگفت آور سخن سرایان بزرگ و افسونگر فارسی زبان، آنست که با قدرت استفاده از قانون تجرید و تعمیم ذهن خلاق و آفرینشگر خویش، بخوبی توانسته اند با رویت مناظر در صحنه حیات و اندیشه در کار روزگار و ژرفکاوی در پدیده های گیتی و ترکیب آن ها با یادها و خاطره ها و خوانده ها و شنیده ها و در یک کلام دانسته ها آمیزه ای از عبرت و حکمت پرداخته و با عرضه دستاوردهای تامل و تجربه در قالب سخنان منظوم و منثور خوانندگان آثار خویش را از چشمه سار زلال ذوق سلیم خود سیراب ساخته و قریحه جمال پرست آن ها را نوازش داده، آدمیان را از زادگان طبع جویای کمال خویش برخوردار و کامیاب گردانند...
شکی نیست که هر شاعر شیوهای خاص خود دارد و معانی متفاوت و مختلفی را در شعر به رشته نظم درمیآورد که سبک وی را متمایز از دیگر شعرا مینماید. با این همه در هر دوره خصوصیات لفظی و معنوی مشترکی در ادبیات وجود دارد که «سبک» شعر و نثر آن دوره را مشخص میکند. در این کتاب مضامین و معانی مشترک شعر پارسی از سنایی به بعد مورد توجه قرار گرفته است.
یکی از ترجمههای مشهور گلستان سعدی به زبان عربی، روضه الورد اثر محمد عطاءالله فراتی، دانشمند و ادیب سوری است. مترجم در این اثر با مهارت تمام در گزینش واژگان و برگردان دقایق و ظرایف متن گلستان کوشش نموده است؛ ولی گاه در فهم برخی عبارات دچار اشتباه شده و نتوانسته مضمون را بدرستی در ترجمه منتقل کند. در این نوشتار، نمونههایی از عبارات بحثانگیز گلستان با توجه به دیدگاههای صاحبنظران در باره آنها، بازنگری شده و توفیق مترجم در برگردان متن گلستان به زبان عربی در بوته نقد قرار گرفته است.
در این جستار، وصف طبیعت در دیوان دو شاعر کهن ایرانی: طغرایی(515ﮪ) و منوچهری دامغانی(433ﮪ)، مقایسه و بررسی شده است. نخست به جایگاه و رسالت ادبیات تطبیقی، مختصری از زندگینامه طغرایی و منوچهری، ویژگیهای ادبی، فرهنگی و محیطی عصر و شعر دو شاعر اشاره کردهایم و سپس با روش وصفی ـ تحلیلی، به مقایسه تطبیقی وصف طبیعت بیجان و جاندار و شیوه پرداخت و تصویرسازی این موضوعات در دیوانهای طغرایی و منوچهری با ذکر نمونه و بیان اشعاری که اثرپذیری در آنها مشهود است، پرداختهایم.