یکی از ترجمههای مشهور گلستان سعدی به زبان عربی، روضه الورد اثر محمد عطاءالله فراتی، دانشمند و ادیب سوری است. مترجم در این اثر با مهارت تمام در گزینش واژگان و برگردان دقایق و ظرایف متن گلستان کوشش نموده است؛ ولی گاه در فهم برخی عبارات دچار اشتباه شده و نتوانسته مضمون را بدرستی در ترجمه منتقل کند. در این نوشتار، نمونههایی از عبارات بحثانگیز گلستان با توجه به دیدگاههای صاحبنظران در باره آنها، بازنگری شده و توفیق مترجم در برگردان متن گلستان به زبان عربی در بوته نقد قرار گرفته است.
بوستان، همتای جاودانهی گلستان، با این تفاوت که منظوم است. این منظومهی چهارهزار بیتی همانند گلستان داستان به داستان و مواعظ شیرینی در آغاز یا انجام هر داستان در آن آمده است. وزن این منظومه، همانند شاهنامهی فردوسی (بحرمتقارب) است. این اثر درخشان هممانند گلستان مخاطب عام و خاص دارد و مطبوع هر طبعی است، و بیش از هفتصد سال است که در اقلیم فارسی زبان (علاوه بر ایران، شبه قارهی هند، افغانستان و آسیای میانه به ویژه سمرقند و بخارا و تاجیکستان) در مکتبخانهها و سپس در عصر جدید در آموزشگاهها و مدارس عالی و دانشکدهها کتاب درسی آموزشی است و مهمترین درسی که میدهد درس زندگی است. بوستان مشتمل بر 10 باب است : 1. در عدل و تدبیر و رای 2. در احسان 3. در عشق و مستی و شور 4. در تواضع 5. در رضا 6. در قناعت 7. در عالم تربیت 8. در شکر بر عافیت 9. در توبه و راه صواب 10 .در مناجات و ختم کتاب.
بخش نخستین کار نویسنده این سطور بررسی سبک سخن سورآبادی از خلال قصه ها و ترجمه ها بود، و ازین حیث زبان قصه ها بیشتر درخور توجه می نمود، چرا که زبان ترجمه عموما به لحاظ تقیّد بسیار گزارشگران کلام خدا در روزگاران گذشته بر این که سخنی به خطا گفته نیاید و کلمه ای به نادرست ترجمه نشود بسا که از شیوه زبان قرآن متاثر می شد و از هنجار زبان پارسی دور می گشت. اما زبان قصه از این تقیّد و تعهّد به دور است و روح زبان گوینده در آن بیشتر نمودار. با این حال، نویسنده ترجمه های قرآن را نیز درین بررسی از نظر دور نداشت و هر نکته ای را که قابل بحث و بررسی می یافت و نتیجه ای به گمان او از آن به دست می آمد یادداشت می نمود. حاصل این همه، خصوصیات زبانی ابوبکر عتیق را در دو بخش جداگانه زبان قصه ها و زبان ترجمه ها زیرعنوان یگانه "شیوه گفتار" مصنف درین کتاب فراهم آورد. بخش بعدی، بررسی مسائل لغوی قصه های کتاب بود. این کتاب ازین نظرگاه بس سودمند و قابل اعتنا است. گنجینه ای است که بسیاری از مفردات و ترکیبات سره و زیبای فارسی را در آن می توان دید. از این رو نگارنده تلاش کرد که تا می تواند همه آن مروارید های نفیس و گرانبها را از ژرفای کتاب برآورد و در مواردی که گاه ذکر مثال هایی از دیگر کتاب های استوار نظم و نثر کهن پارسی دربایست می نمود به ایراد نمونه ای از آن ها بپردازد، تا هم معانی آن کلمات را با آن شواهد روشن تر نماید و هم برای مقایسه کاربرد آن واژگان در کتاب سورآبادی و آثار دیگر استادان زبان فارسی زمینه ای فراهم آورده باشد. آخرین بخش کتاب شامل دو فصل است: فصل اول این بخش راجع به برابرهای قرآنی واژه های فارسی است و بخش دوم آن، معادل های فارسی واژه های قرآن است.
این پژوهش، نقدی است بر مطالبی که پیرامون مبحث پرسش در کتابهای مربوط به علم معانی مطرح میشود. یکی از انواع جملاتی که در علم معانی از جایگاه ویژهای برخوردار است، جملات پرسشی و اغراض نهفته در آن است که در میان آثار ادبی نیز شواهد بسیاری دارد و برای طرح مفاهیم متعدد و متنوعی به کار میرود. در بسیاری از موارد، جملة پرسشی در پی طلب فهم یک امر ناشناخته که رسالت خاص آن است، برنمیآید بلکه مقصود دیگری جز فهم مجهول را دنبال میکند. با وجود اهمیتی که جملات پرسشی و مقاصد پنهان آن در متون ادبی دارد، مباحث مربوط به آن در کتابهای بلاغی فارسی با کاستیها و مشکلاتی مواجه است. به همین منظور، در این نوشتار، با توجه به تعاریف و شواهد مطرح شده در کتابهای مربوط به علم معانی، به نقد و بررسی مبحث پرسش پرداخته میشود. در این راستا، کتب مهم بلاغی فارسی، بررسی و ارزیابی میشود. با بررسی شواهد و تعاریف مذکور، آشکار میشود که برخی از مباحث در کتابهای بلاغی نیازمند بازنگری است. از جمله مشکلاتی که در این کتابها وجود دارد میتوان به تقلید صرف از مباحث بلاغی عربی، بیتوجهی به تغییر معنایی برخی عناوین در فارسی و عربی، ناهماهنگی اغراض ذکر شده با شواهد آن، بیتوجهی به گزینش عنوان مناسب، بدخوانی شعر و احاطهنداشتن برخی از بلاغتنویسان بر مفهوم اشعار اشاره کرد.
در این جستار، وصف طبیعت در دیوان دو شاعر کهن ایرانی: طغرایی(515ﮪ) و منوچهری دامغانی(433ﮪ)، مقایسه و بررسی شده است. نخست به جایگاه و رسالت ادبیات تطبیقی، مختصری از زندگینامه طغرایی و منوچهری، ویژگیهای ادبی، فرهنگی و محیطی عصر و شعر دو شاعر اشاره کردهایم و سپس با روش وصفی ـ تحلیلی، به مقایسه تطبیقی وصف طبیعت بیجان و جاندار و شیوه پرداخت و تصویرسازی این موضوعات در دیوانهای طغرایی و منوچهری با ذکر نمونه و بیان اشعاری که اثرپذیری در آنها مشهود است، پرداختهایم.