در این مقاله به بررسی و تحلیل ساخت بندهایی در زبان فارسی می‌پردازیم که در آنها گروه‌ فعلی (گزاره) محذوف/مفقود است. این بحث، به لحاظ نظری در قالب دو دیدگاه ساختاری و غیرساختاری مطرح می‌گردد. با بهره گرفتن از داده‌ها و شواهدی از زبان فارسی و با اعمال آزمون‌های نحوی مستقل و استانده، به‌طور مشخص استدلال خواهد شد که ‌در جایگاه حذف، ساخت نحوی متداول وجود دارد اگر چه در صورت آوایی زبان دارای بازنمون آوایی نیست. پیامد تحلیل مذکور تفوق نظری رویکرد ساختاری بر رویکرد غیرساختاری در حوزه حذف می‌باشد.

منابع مشابه بیشتر ...

592bd0f1da929.PNG

توبه ابراهیم ادهم از منظر روایت‌شناسی

علی محمد مؤذنی, محمد راغب

موضوع مورد بررسی ما حکایت کوتاه توبه ابراهیم ادهم است که از چهار متن انتخاب شده؛ کشف المحجوب هجویری غزنوی (قرن پنجم هـ.ق)، طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری (قرن پنجم هـ ق)، ترجمه رساله قشیریه از مؤلفی نامعلوم (قرن ششم هـ ق) و شرح تعرف مستملی بخاری (قرن پنجم هـ ق). روایت‌شناسی، رویکرد اصلی این مقاله است. ابتدا هر چهار متن را به تعدادی گزاره تقسیم و آنها را براساس رمزگان‌های متفاوت، دسته‌بندی و در چارچوب ساختار روایی با یکدیگر مقایسه کردیم تا بدین وسیله ویژگی‌های روایی آنها را کشف کنیم. در واقع به بررسی «سبک‌شناسی روایت» در چهار قطعه بسیار کوتاه از این متون پرداخته‌ایم.

58e735d02f9d2.PNG

حذف به قرینه در زبان فارسی: قاعده‌ها و محدودیت‌ها

دکتر سید علی میر عمادی

حذف به قرینه و مطالعه و بررسی در عملکرد آن به مواردی مربوط می‌شود گه یک سازه بنا بر دلایل کارکردی، معنایی ویا ساختاری و با توجه به قرینه‌های سازه‌ای محذوف می‌گردد. سخن کاوان و کاربردگرایان حذف سازه‌ها را در قالب بافت قابل توجیه می‌دانند و به دنبال آن هستند که علت حذف آن را به شیوه‌ای توصیف کنند. دستورنویسان سنت‌گرا نیز به تجزیه و تحلیل سطحی از عناصر محذوف می‌پردازند و «درک» را عامل اساسی در حشری‌بودن برخی از عناصر می‌دانند (دیوید کریستال، 1985، ص 107). از سوی دیگر زبانشناسان به بررسی محدودیت‌هایی که حذف به قرینه را مانع و یا ترغیب می‌نمایند می‌پردازند. با وجود این، در گذشته تعمق و تامل در قواعدی که بر این پدیده زبانشناختی ناظر است کمتر مورد توجه بوده است.

دیگر آثار نویسنده بیشتر ...

57df8c14a7526.PNG

ساخت اضافه در سطح رابط نحو و صورت‌آوايي

یادگار کریمی

در اين مقاله، فرايند تبديل‌آوايي تکواژ اضافه را از -i به-a ، در بافت تکواژ معرفه‌نما در ساخت اضافه زبان کردي تحليل مي‌کنيم. با جمع‌آوري شواهد از حوزه‌هاي تجربي متفاوتي همچون دامنه معرفگي تکواژ معرفه نما، تاثير معرفگي ضميرهاي اشاره و عملکرد کميت نماي بافت وابسته در ساخت اضافه، استدلال خواهيم کرد که بافت محرّک تبديل ‌آوايي تکواژ اضافه، بر حسب چينش خطي تکواژها در صورت آوايي، تعريف شدني نيست، بلکه روابط نحوي ميان تکواژهاي دخيل در اين فرايند آوايي، نقش بسزايي ايفا مي‌کنند. در اين پژوهش، به طور مشخص نشان مي‌دهيم که محرک تبديل آوايي تکواژ اضافه، بافتي ساختاري است که در آن، تکواژ اضافه تحت تسلط سازه‌اي تکواژمعرفه نما قرار دارد. نتيجه مهم اين تحليل، وارد دانستن روابط سلسله مراتبي نحوي در صورت‌بندي قواعدآوايي، فارغ از توالي خطي تکواژه‌است.

دستور زبان/گویش و لهجه
مقاله
575d0c7c48a43.PNG

تحلیل نحوی ساخت کنایی برپایه شواهدی از زبان کردی

یادگار کریمی

هدف از نگارش این مقاله، به‌دست‏دادن تحلیلی جامع از نحو ساخت کنایی برپایه مشاهدات داده‌های زبان کردی است. در این پژوهش، با استناد به سیر تاریخی فعل‏های کنایی و همچنین ذکر شواهدی از ساخت‌های شبه‌کنایی، مانند گزاره‌ «داشتن»، گزاره «خواستن»، شکل مجهول تز فعل‏های دو‏مفعولی و نمونه‌های مشابه از لهجه هورامی، استدلال کرده‏ایم که الگوی کنایی، در ساخت‏هایی نمایان می‏شود که فعل متعدی (کنایی) نتواند به مفعول، حالت مفعولی بدهد و فاعل توسط یک هسته الحاقی، با گروه فعلی ادغام شود. در این تحلیل، گروه اسمی مفعول، با‏وجود فعل متعدی غیر‏مفعولی، با هسته گروه زمان، ارتباطی از‏نوع تطابق می‌یابد و از این طریق، حالت فاعلی می‏گیرد. گروه اسمی فاعل نیز در جایگاه مشخصگر گروه الحاقی، وارد مرحله اشتقاق می‏شود و پس‏از تطابق با هسته گروه الحاقی، حالت «به‌ای» می‌گیرد. در روی‏کرد مورد نظر در این مقاله، ساخت کنایی، الگویی جداگانه و‏یا زبان‏ویژه نیست؛ بلکه پدیده‏ای ثانویه و پیامد منطقی و طبیعی تعامل فرایند‏های مستقل در نحو زبان‌های کنایی است.

دستور زبان/گویش و لهجه
مقاله