محمدعلی اسلامی ندوشن (1304-) شاعر، منتقد، مترجم و پژوهشگر برجسته ایرانی و بدون تردید یکی از پرکارترین و چیره دست ترین نویسندگان معاصراست. در نوشته های اسلامی ندوشن مضامین و موضوعات فراوانی دیده میشود. وی این موضوعات را با تیزبینی، تواضع، صداقت، وسعت اندیشه و شیوایی بیان میآراید و نثری ماندگار می آفریند. وی بیشتر اوقات خود را صرف تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرده است. کتاب پیش رو از مطالب پراکنده ای تشکیل شده که هر یک به مناسبتی نگاشته شده اند. بعضی از این مطالب پیش از این در مجله هستی انتشار یافته بودند. عناوین اصلی مطالب کتاب بازتاب ها عبارت از: گزارش چند سفر: استرالیا، امریکا، کانادا، سوئد، دیدارها از گوشه و کنار (سفر به شهرهایی مانند شیراز، یزد، کاشان، اصفهان، نیشابور، همدان و ...) و یادداشت های گوناگون (همایش ملی ایرانشناسی، زن و دنیای امروز، کنگره ایران و توران، اسپانیا و گفتگوی تمدن ها و ...) هستند. این کتاب در سال 1382 توسط نشر آرمان به چاپ رسیده است.
در این مجموعه سیزده مقاله درباره جنبههای مختلف تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، رجال شناسی و ادبی منطقه و مردم((لرستان)) با این عناوین گردآمده است : ((لرستان در دایرهالمعارف اسلام/ مینو رسکی زروان لرستانی))، ((سید جعفر کشفی/ مجتبی مقدسی))، ((یک روز از زندگانی گونگادین/ عبدالکریم جربزهدار))، ((بازگیرها/ علیداد برزویی))، ((پیشنهاد انضمام حکومت ولایات ثلاث به ایالت بروجرد و لرستان/ غلامرضا عزیزی))، ((چهار سند تاریخی درباره دالوندها/ حمیدرضا دالوند))، ((کارگزاران لرستان/ سید فرید قاسمی))، ((وجه تسمیه تاریخی بدرآباد/ سعادت خودگو))، ((نمایش در خرمآباد/ هرمز زندی))، ((قدم خیر/ توکل حیدرزاده خرمآبادی))، ((یک ترانه لری/ شیرین وطندوست))، ((سالنامه دانشسرای مقدماتی پسران بروجرد/ سید فرید قاسمی)) و ((یادگارهای ماندگار/ عبدالله آفاق)) .
دکتر ویورل باجاکو استاد زبان فارسی دانشگاه بخارست در طول حیات علمی خویش همواره سعی در شناساندن ایران و ادب فارسی به مردم رومانی داشته و در این راه چه از نظر انتشار کتابها و مقالات و چه از لحاظ آموزش زبان فارسی دمی فارغ نبود. کتاب حاضر مجموعه تعدادی از مقالات دکتر باجاکو است که در طول سالهای گذشته برای مجلات ادبی ایران ارسال کرده و در مجلات مختلف از جمله سخن، هنر و مردم، آینده، دانشکده ادبیات.. به چاپ رسیده اند. وی در این مقالات سعی دارد که رابطه فرهنگی و تاریخی ایران و رومانی را در طی قرون گذشته به خوانندگان فارسی زبان بشناساند و بر این نکته تاکید دارد که این دو سرزمین با وجود بعد مسافت به وجوه مستقیم و غیر مستقیم در ارتباط بوده اند.آنچه در این مقالات به چشم می خورد گذشته از دقت علمی و دستیابی به منابع دست اول شیفتگی وی به فرهنگ ایرانی و ادب فارسی است...
«ذکر مناقب حقوق بشر در جهان سوم» که به خاطره «شهدای گمنام آزادی ایران» اهداء گردید و کل شهدا از مشروطه به این سو را دربرمیگرفت، حاوی سلسله مقاله هائی است که از آذر 1356 به بعد در چند شماره مجله (نگین) بتدریج انتشار یافت.همان زمان مجله «خواندنیها» با اجازه نویسنده به نقل آنها پرداخت و سپس در مهر 1357 بصورت کتاب درآمد. « ... بشر امروز که نسبت به سرنوشت خود آگاهی و بیداری به هم زده است، نمیتواند مدت درازی با اندیشههای پراکنده، امیدهای واهی و «شبه دموکراسی» زندگی کند. نگران آینده خود است و میل دارد که در مسیر اطمینانبخشی بیفتد. این مسیر هرچه باشد باید از طریق رأی آزاد مردم تعیین گردد؛ یعنی این احساس به آنان بدهد که در تعیین مشی و امر اداره کشور مشارکت آنها منظور شده است.»
اين كتاب آميزهاي است از نوشتههاي گوناگون، از تأليف و ترجمه كه در واقع بيش از چهل سال آزمايشهاي قلمي را دربرمي گيرد، و قدم به قدم گذشت عمر مرا دنبال كرده است . اين مجموعه علقهاي خاطرهانگيزتر از ساير نوشتههايم با من ايجاد ميكند، زيرا جويبارهاي است از چند دهه از گذشت عمر، و هر قطعة آن يادآور دورهاي خاص ' ميشود، همراه با زيروبمها و غموشاديهايش. قطعههاي نخست يادآور زماني است كه تازه شروع به آزمايش هائي در زمينة نوشتن كرده بودم. سالهائي پر ازاميد و شور بود كه جواني در برابر ما چون دشت سبز گستردهاي مينمود، و ما گمان ميكرديم كه منبعي پايانناپذير دارد، و به همراه آن تا آن سر دنيا خواهيم رفت، و به همراه آن زندگي را فتح خواهيم كرد. در كنار آنها نوشته هائي بود كه ناتمام مانده بود و آنها را بعد از چند سال تمام كردم. اينگونه بود ترجمة قطعههائي از شكسپير كه آنها را چند بار گذاشتم و برداشتم. بعضي از ترجمهها را خواستم در درس «سنجش ادبيات ايران با خارج» و «بررسي ادبيات جهان» كه در دانشگاه تهران بر عهدة من بود به كار برم. فهم دقيق ادبيات فارسي بدون آشنائي و سنجش با نمونه هائي از ادب ساير كشورها ميسر نميشود. تنها در مقام مقايسه است كه ما به تشابه هائي در ميان انديشة بشري پي ميبريم. همة اين آثار بيان كنندة بيش از يك چيز نيستند: زندگي و مرگ ، كه در ميان همة آدميزادگان مشترك است، و از اين رو همگي در يك نقطه به هم ميرسند. در طبع آخر مطالبي بر كتاب افزوده گرديد. اين افزودهها كتاب را بيش از پيش به صورت يك مجموعة « ملمع» در آورده است: آميزة ترجمه و تاًليف، قديم و جديد، شعر و نثر و سياست و ادب...چنانكه ديده ميشود گونه گوني مطالب ناشي از حالتها و زمانهاي متفاوت است، كه سهم اتفاق را هم نبايد در آنها ناديده گرفت. با اين حال، هم قدري عمد با آن همراه گرديد؛ بدين معنا كه خواستم لااقل در ترجمه ، چند نمونه از ادب قديم و جديد، شرق و غرب را عرضه كرده باشم، تا نموداري باشند از بازتابهاي گوناگون انديشه، در دوره هائي دور از يكديگر.