گندم و نان و متعلقات آنها در ادب فارسی و فرهنگ ایرانی و اسلامی بازتابی بس گسترده و شگرف دارد. این دو موهبت الهی قوت غالب آدمی و مایه زندگی و آرامش اوست. قداست و حرمت این دانه بهشتی، همچون آب که مایه حیات هر موجود است، در نزد همه جهانیان با ابدیت پیوندی جدایی ناپذیر دارد. همه ادیان به آن به دیده حرمت نگریستهاند و از آن به عنوان یک پدیده فرخنده یاد کردهاند. در تعالیم اسلامی و حدود الهی و قرآن کریم هم جایگاهی ویژه دارد. در نسکهای اوستا، زبور داوود، اسفار تورات (عهد عتیق) و آیات انجیل نکات و اشارات و امثال و شواهد زیبا در این مقوله میتوان یافت. اما بازتاب گندم و نان در ادب فارسی حسی فراگیر و جامعالاطراف دارد و گمان نمیرود که در هیچ فرهنگی همچون فرهنگ و ادب ایرانی بدین بالندگی و گستردگی از آن یاد شده باشد.
ایرانیان در گستره فرهنگ و دانش، سابقه ای طولانی دارند. آنان با تلاش های خستگی ناپذیر، گذشته درخشانی را آفریدند و در فرهنگ انسانی، نقش عمده ای ایفا کردند. وزش نسیم آزادی بخش اسلام بر ایران و تلاقی دو فرهنگ ایرانی و اسلامی مناسبات دین و فرهنگ را به همراه داشت و ثمرات میمون و مبارکی برای بشر به بار آورد. این فرهنگ ایرانی-اسلامی پویا، غنی و گسترده بود، به طوری که مرزهای جغرافیایی را درنوردیدند و در شمال آفریقا هند و حتی اروپا راه یافت. بررسی این مناسبات و چگونگی خدمات متقابل ایران و اسلام ازبایسته های پژوهشی روزگار ماست. از همین رو دبیرخانه "دین پژوهان" با دعوت از متفکران و اندیشوران، غوررسی در این موضوع را وجه همت خویش قرار داد و در سلسله مقاله هایی که اینک پیش روی شماست زوایای این مهم را کاوید...
نویسنده این کتاب از خردی ایرانی بار آمده و از همان بچگی که به دبستان و دبیرستان میرفته همیشه شور و عشق میهن در سر و دل داشته و هر پایه ای که بالاتر می آمده گاهی هم در میهن پرستی فراتر می نهاده دانش کشاورزی را نیز بدین منظور فراگرفته است. از ایران و برای ایرانی است. پیوسته می کوشد که راهی برای آزادی و بزرگی ایران بیابد و کاری کند که نام از دست رفته ایران دوباره باز آید. بررسی هایی در این زمینه نموده و به حقیقت بزرگی ایران و نیاکان خود پی برده و سر آنرا دریافته است. به عقیده خود راه چاره را یافته و امروز از روی ایمان می گوید: ایران آزاد و بزرگ می شود.
اخیراً کتابی زیر عنوان املا، نشانهگذاری و ویرایش، نوشته دکتر خسرو فرشیدورد، استاد قدیمی و نامبردار دانشگاه تهران به وسیله انتشارات صفی علیشاه منتشر شده است. با مروری بر این کتاب کمحجم، لیکن پرمحتوا دریافتم که هنوز در این اقلیم کسانی هستند که از سردرد و اخلاص، به زبان فارسی و فرهنگ دیرپای این سرزمین میاندیشند و با تکیه بر رسمالخط فارسی براساس زبانشناسی و دستور جدید، بر پرکردن خلاءها و از میان بردن خطرهایی که متوجه خط و زبان فارسی است همت میگمارند.
این پژوهش به توصیف و تحلیل روند جایگزینی بتوارههای برساخته آدمی از خدا به سلطان و از سلطان به معشوق میپردازد و نمونههای آن را در غزل عاشقانه نشان میدهد. انسان درپی یافتن گمشده خویش، در متعالیترین شکلِ آن، به خداوند چشم داشته است. از آنجا که درک ذات خداوند برایش میسر نبوده، به جلوههای وی در هستی، روی آورده و نظر بر بُت، ممدوح و معشوق دوخته است. شاعران و نویسندگان در مسیر تاریخ ادبی، پس از نگاه کلینگر خویش به خداوند، نظر ستایشآمیز خود را نخست به پادشاهان، به عنوان برگزیدگان وی(مطابق پارهای باورهای دیرین) و سپس به ممدوح و معشوق افکندهاند و همان نگرش را نسبت به پرستش، در قالب آرزوهای آرمانی خویش برای دستیابی به الگوی کامل، بدو نسبت دادهاند و چون هیچ موجودی در روی زمین کامل نیست و این معشوق آرمانی هم نمیتواند، عاشق را خرسند کند، کمکم چنانکه میبینیم موقعیت معشوق آرمانی در قلب عاشق متزلزل میشود. این پژوهش، گزارشی از این رویکرد است.